۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 84 حافظ – ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
درده قدح که موسم ناموس و نام رفت

وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی
در عرصه خیال که آمد کدام رفت

بر بوی آن که جرعه جامت به ما رسد
در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت

دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می‌اش در مشام رفت

زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

نقد دلی که بود مرا صرف باده شد
قلب سیاه بود از آن در حرام رفت

در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت

دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت
گمگشته‌ای که باده نابش به کام رفت


تفسیر و معنی غزل شماره 84 حافظ

مدتی از عمر عزیز خود را به بطالت گذرانده ای اکنون که فرصتی پیش آمده جبران مافات کن و از وقت گرانبهای خود استفاده کن. از خدا بخواه که چنان تو را در دریای عشق و محبت غرق کند که کم و زیاد دنیا را فراموش کنی. غرور خود را دور بینداز که انسان مغرور هرگز به جایی نخواهد رسید. آینده ای روشن داری. هوشیار باش که این موقعیت را از دست ندهی که ناکامی به دنبال خواهد داشت.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • این فال بدون تردید انجام می گیرد و بسیار عالی است اما نباید ظاهر سازی کرد و با حیله و ریا خواستار آن شد. بلکه با خلوص نیت عملی می گردد.
  • سعی کن وقت را بیهوده از دست ندهی. زیرا حیف است که زمان را از کف بگذاری تا دیگران بر شما برتری جویند.
  • در این هفته به یکی از مشاهد متبرکه برو. در آنجا نذری کن و دعایی بخوان که گشایش بسیار حاصل می شود.
  • چرا اینقدر نتیجه فعالیت خود را ارزان به باد می دهی و از گذشته درس نمی گیری ؟ سعی کن با اندیشه و فکر کار کنی و تردید و وسواس را از خود دور سازی که آینده ای درخشان در پیش روی داری.
  • سفر کرده فعلاً نمی آید. چون موقعیت آن فراهم نشده. طلاق صورت می گیرد و ازدواج هم عملی می گردد. ضرری کرده ای که البته تجربه ای در پی داشته است. خرید را توصیه می کنم ولی برای فروش دست نگه دارید. در امور زندگی و عملی به موفقیتی بزرگ دست می یابید. به شرط آنکه اراده و علاقه و کوشش را مرکب این کامیابی بسازی.
  • حضرت حافظ در بیت سوم می فرماید: تا چه موقع مانند عود و عنبر می توان در گرمای آتش تو سوخت. پس باده بیاور و بده که زندگی در اندیشه خیال باطل گذشت. پس شما چند بار باید ضرر کنید تا متوجه شوید قدری با دور اندیشی و مشورت عمل کنید از خود خواهی و غرور دست بردارید. زیرا تمام چشم های اطرافیان متوجه زندگی شما هستند.
  • شخصی مغرور، مهربان، با ایمان، زود رنج و دم دمی مزاج هستید که به اصطلاح با غوره ای سردی کنید و با کشمشی گرمی. اما بدانید که هر چیز به اندازه نیکوست.
  • پندی سودمند به شما میدهم که اصولاً در زندگی میانه رو باشید.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 84 حافظ

تفسیر بیت یکم: ای ساقی باده بیار که ماه روزه تمام شد ، جامِ باده به دستم بده که مُوسمِ وقار وعار سپری شد . یعنی ماهِ رمضان که زمانِ رعایت آبرو و حفظ ناموس است گذشت . آن ایّام رفت و حالا زمانِ عیش و نوش فرا رسیده است . [ مُوسم = کنایه از زمان / ناموس = به معنی وقار آمده ]

تفسیر بیت دوم: خطاب به ساقی می فرماید : وقتِ گرانبها تلف شد ، بیا که قضا کنیم یعنی عُمری که بدون صُراحی و جام رفت قضا کنیم . خلاصه اوقاتی را که بدون باده گذرانده ایم جبران نماییم .

تفسیر بیت سوم: خطاب به ساقی : ای ساقی مرا آنچنان مست کن که از بیخویشی نفهمم که در میدان خیالم که آمد و به کجا رفت ، به ضرورت قافیه «کدام» گفته شده و اِلّا جایش بود «کجا» بگوید . یعنی چنان مرا مست کن که از شدّتِ مستی به کُل بی خبر از عالَم شوم . ندانم که آمد و که رفت و به کجا رفت .

تفسیر بیت چهارم: به امید آنکه جُرعۀ جامت به ما رسد ، هر صبح و شام در مصطبه دعاهای خیر در بارۀ تو می شود . خلاصه به امید آنکه احسانِ تو شامل حالِ ما بشود . هر صبح و شب در مصطبه ها به دعاگویی تو مشغولیم . [ بوی = در اینجا به معنای امید است / مصطبه = صفۀ میخانه ]

تفسیر بیت پنجم: دل، مُرده بود امّا همینکه از نسیمِ تو بویی به دماغش رسید جانِ تازه گرفت . [ دل را = برای دل ]

تفسیر بیت ششم: زاهد به جهتِ زُهدِ خود مغرور شد . برای همین به مُرادش واصل نشد . امّا رِند از طریقِ عِجز و نیاز به جنت رفت . خلاصه ، زاهد به جهت غرور به جهنم رفت و رِند به به جهتِ عِجز و نیاز به بهشت رفت . [ دارالسلام = مراد جنت است ]

تفسیر بیت هفتم: نقد دلی که داشتم صرفِ باده شد یعنی دل به باده دادم . قلب سیاه بود ، از آن جهت صرفِ حرام شد . [ قلب سیاه = سکه غیر رایج ، سکه تقلبی ]

تفسیر بیت هشتم: تا کی می شود که در شعله ، یعنی در آتشِ توبه چون عود سوخت . توبه اقتضا می کند که از باده نوشی دست بکشیم این کار بسیار زحمت افزاست یعنی رنج می دهد . ای ساقی فعلاََ می بده که عُمرم سرِ سودای خام تلف شد و گذشت . چون قادر به رعایتِ توبه نبوده و شکستن آن را حتمی می داند ، از آن جهت به توبه ، سودای خام گفته است . [ تاب = شعله / سر = این جا به معنی نوک و جهت / سودای خام = مراد توبه است ]

تفسیر بیت نهم: باز حافظ را نصیحت نکن زیرا هیچ گمگشته ای به این عالَمِ ظاهر ، راه نیافت یعنی به این عالَمِ صغری نیامد که بادۀ شیرین و بادۀ محبّت به دماغش نرسیده باشد . حاصل کلام اینکه : حافظ بادۀ محبّتِ جانان را نوش کرده و در وادی محبّت گم گشته است . حالا دیگر به حافظ نصیحت نکن . زیرا گم گشته ای که بادۀ محبت به دماغش رسید ، او دیگر از وادی محبت به این عالَم ره نیافت یعنی شرابِ محبت جانان را ترک ننمود . [ بادۀ شیرین = مراد محبّت است / به حافظ نصیحت مکن خطاب عام است ]

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا