۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 5 حافظ – دل می‌ رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دل می‌ رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینم دیدار آشنا را

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا

هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا

خوبان (ترکان) پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را

حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را


تفسیر و معنی غزل شماره 5 حافظ

رازی در دل داری که از برملا شدن آن نگرانی. در رسیدن به مقصود و تقدیر امیدوار باش و برای انجام نیکی فرصتها را غنیمت شمار. به شکرانه نعمتهایی که خدا در اختیار تو قرار داده است، بینوایان را دستگیری کن و اگر به دنبال آسایش هستی با دوستان خود نیکی و با دشمنان مدارا پیشه کن. از تجربیات دیگران پند بگیر و منتظر یک خبر خوش باش که به زودی به تو خواهد رسید.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • چرا خود را مانند یک سرنشین کشتی سرگشته می دانی ؟ درحالیکه نگرانی و اظطراب شما کاملاً بیهوده است و اوضاع بر وفق مراد شما خواهد شد. به زودی خبری خوش دریافت می کنی و با آمدن مسافری که در انتظارش هستی اوضاع شما عالی خواهد شد. به شرط آنکه ترس و دلهره نداشته باشی.
  • بر خدا توکل کن زیرا میوه شیرین خواستن را از درخت شکیبایی و حوصله می توان چید. خبر خوشی دریافت می کنی ولی عجول می باشی، در حالیکه شخصی مهربان، با صفا و محبت هستید و با آن قلب پاک باید توکلت بر خدا باشد.
  • نذر نکن ولی اگر کردی فوری ادا کن. عزیزی در قبرستان منظر دیدار توست، سراغی از او بگیرد و فاتحه ای بخوان.
  • باید با دوستان، مروت و با دشمنان، مدارا کنی زیرا کارهای بزرگ، ویژه انسان های بزرگ است. در تحصیل موفق می شوی. شانس همراه شماست. بیمار و فعلاً تغییری نمی کند. ازدواج عملی است ولی طلاق مشکل است.
  • پیک فعلاً نمی آید ولی خبری از او می رسد. سودی در معامله ای به دست می آوری ولی کسی به شما حسادت می کند، مواظب باش.
  • از عشق سرپیچی مکن زیرا سنگ خارا در پنجه معشوق موم است و تو را از رشک و حسد چون شمع خواهد گداخت. پس با متانت باش و حوصله کن.
  • برای رسیدن به مقصود، سوره مبارکه النور از آیه ۲۰ تا ۴۰ را با معنی و حضور قلب بخوان. پندی به شما می دهم. امام صادق (ع) می فرمایند: “مردم گرفتار بلا را هدف نگاه خود قرار ندهید زیرا نگاه شما آنها را غصه دار می کند.”

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 5 حافظ

تفسیر بیت یکم: ای صاحبدلان ، دلم از دست می رود محض رضای خدا تدبیری کنید . با این وصف مصراع دوم حکم تعلیل را پیدا می کند یعنی : زیرا که راز پنهان آشکار می شود . [ راز پنهان = معانی که سالک در نتیجه سلوک خود به آنها می رسد . اسرار گویند که شاید مراد شاعر از راز پنهان ، همان اسرار ربوبیت است . ]

– تعبیر دوم : ای صاحبدلان ، دلم از دست می رود به حق خدا حیف است که راز پنهان آشکار گردد . به هر حال ، استمداد از صاحبدلان است که برای وصلت چاره ای بکنند.

تفسیر بیت دوم: ما کشتی نشستگانیم یعنی کشتی مان روی آب متوقف گشته و حرکت نمی کند . ای باد موافق بلند شو و وزیدن بگیر . شاید که آن یار آموخته و یا شناگر را دوباره ببینم . [ ای یاران صاحبدل موافق ، من بیش از حد مضطرب و دلتنگم . چاره ای بکنید و تدبیری بیندیشید شاید که جمال با کمال و مبارک یار را مشاهده نمایم و این اضطراب و دلتنگی از من بر طرف گردد . ممکن است خواجه این غزل را در انصراف از غزل هند سروده باشد ]

– کشتی نشستگان = گروهی که کشتی شان در دریا نشسته و حرکت نمی کند . باد شرطه = باد موافق را گویند که مراد از صاحبدلان موافق حالش است . آشنا = به دو معنا برمی خورد . یکی آموخته و دیگری شناگر در آب .

تفسیر بیت سوم: محبت ده روزه فلک یعنی اینکه فلک برای مدت موقت بر وفق مرادت می چرخد تماماََ مکر و حیله است و بی اعتبار و بی فایده می باشد . پس ای یار ، نیکی در حق یاران را فرصت شمار . یعنی تا فرصت در دست است احسان را از یاران دریغ مکن . [ افسانه = در ترکی «چیست آن» تعبیر می شود و در فارسی «چیستان» است و در عربی «اسطوره» است . افسون = حیله و مکر ، و نیز وِردی که زیر لب خوانند و به روی مریض فوت کنند ]

تفسیر بیت چهارم: در حلقه می و گل یعنی در مجلس باده و گل ، دیشب بلبل خوش نغمه سرایی کرد که بیدار شوید . وقت شراب صبح فوت شد ای باده نوشان . و به تعبیر دیگر : زمان شرابی که به هنگام صبح خورده می شود فوت شد . بیدار شوید و متنبه گردید ای باده نوشان . [ الصبوح ، نام شرابی است که هنگام صبح خورده می شود و مراد از سکارا ، باده نوشان است نه سرخوشان به معنی مست . زیرا سرخوشان به دلیل مستی قادر به تهیه چیزی نیستند . هبوا = بیدار شوید و متنبه گردید . مل = شراب . ]

تفسیر بیت پنجم: ای صاحب احسان و کرم یعنی ای شخص کریم و نیکوکار به شکرانه سلامت خود از جمیع آفات و بلایا یک روز لااقل درویش بی نوا را مورد تفقد قرار داده ، تجسس و تفحصی از حالش بکن . یعنی احوالش را بپرس . مراد از صاحب کرامت ، جانان است و مراد از درویش بی نوا ، عاشق بیچاره است و شاید هم مراد از صاحب کرامت ، قوام الدین حسن و مراد از درویش بی نوا ، خودِ خواجه باشد . [ کرامت = خوبی کردن . سلامت = دور بودن از بلایا . شکرانه = صدقه ای است که وقتی انسان از عهده شکری نتواند بدر آید برای جبران آن صدقه می دهد . تفقد = رسیدگی به حال کسی و خاطر او را بدست آوردن . نوا = در این جا به معنی انتظام حال است ]

تفسیر بیت ششم: سبب راحتی و آسایش دو دنیا تفسیر این دو حرف است : با دوستان با ملایمت رفتار کردن و با دشمنان ودارا نمودن و کسی که عامل این دو جمله باشد در دنیا هرگز رنج نمی کشد . [ دو حرف = وقتی کلام از حیث لفظ مختصر و از جهت معنا مفصل باشد به آن کلام دو حرف گویند . گیتی = جهان ]

تفسیر بیت هفتم: ما را در محله نیکنامی گذر ندادند یعنی از ازل ما را جزء سعدا خلق نکردند که اسممان به نیکی مشهور شود . حال اگر تو این تقدیر را نمی پسندی . حکم وضع ازلی خدا را تغییر ده یعنی مرا جزء سعدا کن . [ نیک نامی = کسی که دارای نام خوب است . گذر = عبور . قضا = در اینجا مراد از صنع و قدرت یزدانی است . جایز است به معنای حکم الله هم باشد ]

تفسیر بیت هشتم: آن تلخ وش یعنی آن شرابی که صوفی آن را ام الخبائث خواند برای ما لذیذتر و با مزه تر از بوسۀ فرزندان دختر است . این معنی مطابق ذوق شعرا است اما در حقیقت معنای شعر این است : مراد از صوفی شخص حضرت محمد (ص) است چه ایشانند که خمر را ام الخبائث نامیده اند . یعنی این بیان پیامبر (ص) که شراب را ام الخبائث نام نهاده اند . برای ما از بوسۀ فرزندان اناث ، لذیذتر و شیرین تر است .

تفسیر بیت نهم: وقتی تنگدست و بینوایی ، سعی کن که باده بنوشی و مست شوی زیرا این کیمیا هستی . گدا را ، قارون می کند . مراد اینکه ، وقتی شخص باده نوشید در عالم مستی خود را پادشاه عالم تصور می کند هر چند بسیار فقیر باشد . [ کیمیا = فنی که بوسیله بعضی حیل ، مس و آهن و غیره را به طلا تبدیل نمایند و از آن جهت است که کیمیا را حیله هم گویند و به کسانی که دائم به این کار اشتغال دارند اصحاب حیله گویند ]

تفسیر بیت دهم: مطیع و منقاد دلبر شو و سرکشی مکن زیرا دلبر تو را چون شمع می سوزاند و می گدازد . دلبر که سنگ سخت یا سخت ترین سنگ ها در دست او چون موم نرم است . یعنی برای اینکه دلبرت باشد تسلیم و انقیاد لازم است زیرا عناد و سرکشی سبب برودت گشته و باعث دوری می گردد . پس شرط وصال جانان ، تسلیم است .

تفسیر بیت یازدهم: باده قدح چون آیینه اسکندر است یعنی هر خاصیتی که آن داشت باده قدح هم دارد و هر چه بخواهی نشانت می دهد . حالا نگاه کن تا احوال مملکت را به تو عرضه کند تا هیچ چیز برایت مجهول نماند .

– دارا پدر اسکندر است و همینکه وفات کرد . داراب به جای پدرش به تخت سلطنت نشست . پس اسکندر با برادرش به جنگ پرداخت و می گفت : نصف مملکت پدرم به من می رسد اما داراب زیر بار اطاعت نرفت . پس هر بار که اسکندر قصد جنگ با برادرش می کرد . داراب که جام جهان نما در اختیارش بود تمام حالات اسکندر را در آن مشاهده می کرد و هر حیله و فنی که اسکندر برای جنگ بکار می برد . داراب به کمک همین جام جهان نما از آن واقف بود و بدین تدبیر تمام تدابیر اسکندر را خنثی می کرد . اما اسکندر از احوال برادرش بی خبر بود و هیچگونه وسیله ای نداشت که متقابلا تدابیر برادر را باطل کند و عملیات او را بلااثر گذارد . بالاخره اسکندر به حکماء متوسل شد و گفت : چاره ای بسازید که ما هم از کارهای داراب و از وضع مملکتش مطلع گردیم .

حکمای یونان در اسکندریه آیینه ای ساختند به طول یک میل که تمام اقلیم سبعه را در آن آیینه تماشا می کردند . پس مراد خواجه از آیینه اسکندر همین آیینه است .

تفسیر بیت دوازدهم: زیبایان فرسی گو بخشندگان عمرند یعنی بر جان آدمی روح تازه می بخشند . ای ساقی به عابد و زاهد و به پیران رهنما مژده بده بیایند و ملازم خدمت شریفشان باشند و با شنیدن کلمات روح افزای آنان ، جوانی را از سر گیرند . این سخن خواجه دلیل بر حلاوت و ملاحتی است که در زبان فارسی وجود دارد و بر آدمی ذوق و شوق و صفا می بخشد .

تفسیر بیت سیزدهم: حافظ این خرقه شراب آلوده را به اختیار خود نپوشیده است . ای شیخ پاکدامن ما را معذور بدار . یعنی من که حافظ ام به اختیار خود شرب نوش و باده پرست نشده ام بلکه هر کاری که می کنم به حکم ازلی است .

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا