۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 48 حافظ – صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
گوهر هر کس از این لعل توانی دانست

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده
بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست

آن شد اکنون که ز ابنای عوام اندیشم
محتسب نیز در این عیش نهانی دانست

دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید
ور نه از جانب ما دل نگرانی دانست

سنگ و گل را کند از یمن نظر لعل و عقیق
هر که قدر نفس باد یمانی دانست

ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست

می بیاور که ننازد به گل باغ جهان
هر که غارتگری باد خزانی دانست

حافظ این گوهر منظوم که از طبع انگیخت
ز اثر تربیت آصف ثانی دانست


تفسیر و معنی غزل شماره 48 حافظ

شخصیت و فطرت هر کسی از اعمال و رفتارش عیان می گردد و قدر زر را زرگر می شناسد و بس. هر چیزی در جهان فانی و گذری است الا عشق، کار نیک و نام نیک. اگر فعلا گشایشی در کار خود نمی بینی، مصلحت تو در آن نیست وگرنه خدا از حال هیچ کدام از بندگانش غافل نیست. به خدا و ائمه اطهار توسل کن تا به آنچه در نظر داری دست یابی.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • آفرین، مرحبا، جهان بر وفق مرادتان می شود و همه چیز در اختیار شما قرار می گیرد. پس هیچ ترس و واهمه ای به دل راه نده. بلکه دل را قوی و اراده را محکم و نیت را جزم و قطعی کن. تردیدهای راه چون رشته هایی دور ذهن شما را احاطه کرده است. هم اکنون دور بریز زیرا جلوی فعالیت و تلاش شما را می گیرد. جای هیچ گونه نگرانی نیست. نیت شما روشن و قابل اجرا می باشد. بر خدا توکل کن.
  • همین هفته به یکی از مشاهد متبرکه برو. نذر خود را ادا کن و با خلوص نیت دو رکعت نماز شکر بجای بیاور که جهان بر وفق مراد شد.
  • حضرت حافظ در بیت پنجم به شما می فرماید:این جهان و آن جهان را در دل با تجربه و رنج دیده خود آشکار کردم. به جز عشق تو که جاودانی است. هر چیز دیگر را زودگذر و ناپایدار شناخت.
    عزیرم چقدر روشن و صریح است. خوش باش و حتماً مرا هم دعا کنید.
  • سعی کن ارزش زندگی خوب و نسبتاً آرام و مرفه خویش را بدانی و از آن بهره مند شوی. از لجبازی، عصبانیت، یکدندگی، وسواس و قدرت طلبی حتما دست بردار که آینده ای نیکو در انتظار خانواده شماست.
  • راز یا امری پنهانی، قلبت را رنج می دهد و دل مشغولی. باید بدانی این امر بر اثر تردیدهای متوالی شما می باشد. جداً پرهیز کن. زیرا جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد. در عوض، توکل تو را به خداوند بیشتر کن و بر تلاش و کوشش خود بیفزای که موفقیت در چند قدمی شماست و اجازه ورود می خواهد.
  • یکی از اطرافیان، ثروتی یا مقامی به دست می آورد که موجب حسادت اقوام و دوستان می شود. به او نصیحت کن که خوددار باشد. مسافرت فعلاً صلاح نیست. سفر کرده حالش خوب است و می آید. خرید و فروش سودمند ولی طلاق غیر ممکن و ازدواج حتمی است.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 48 حافظ

تفسیر بیت یکم: صوفی از صفا و ضیاء مِی اسرار نهانی را دریافت . یعنی مِی اشعه انداخت و احوال اسراری که مخفی بود از اشعه و پرتو آن ظاهر و هویدا گشت . می توانی گوهرِ هر کس را از این لعل بشناسی . زیرا مشهور است که شراب گوهرِ هر کس را آشکار می سازد . [ پرتو = نور ، اثر هر چیز را پرتو گویند / لعل = در اینجا یعنی مِی ]

تفسیر بیت دوم: قدرِ مجموعۀ گل را فقط بلبل می داند و غیر از بلبل ، مرغ دیگر نمی داند . زیرا هر کس که یک ورق درس خواند ، معنی دان نمی شود پس هر مرغی که ناله و فغان بکند قدرِ گل را نمی داند .

تفسیر بیت سوم: هر دو عالم را به دلِ مُجَرَبم عرضه کردم . فقط عشق تو را باقی دانست و سایر چیزها را تماماََ فانی خواند . [ کار افتاده = تجربه دیده ، مجرب ]

تفسیر بیت چهارم: آن اعتبار گذشت که از مردم و یا تشنیع و تمسخر مردم پروا داشته باشم . یعنی به واسطۀ ترس از طعن و سرزنش مردم عیش خود را قطع نمایم . زیرا محتسب هم از وجود یک عیش نهانی که در اثر عدم مبالات از مردم به آدم دست می دهد با خبر گشته است ، یا خودِ محتسب هم از عیش نهانی من آگاه است . [ شد = رفت / ابناء = پسران / اندیشم = در اینجا به معنای مبالات و پروا تعبیر می شود ]

تفسیر بیت پنجم: دلبر آسایش و صفای ما را مناسب وقت ندید . یعنی آسایش و راحت ما را به تأخیر انداخت و گرنه از طرف ما انتظار و انجذاب و میل خاطر را نسبت به خود می داند . یعنی می داند که ما طالب و راغب وصلِ او هستیم اما تأمینِ آسایش ما را مناسب و مقتضای حال ندید ، از آن جهت تأخیر کرد و اهمال نمود .

تفسیر بیت ششم: هر کس که نَفَسِ بادِ یمانی را بداند . سنگ و خاک را به یُمنِ التفات لعل و عقیق کند . یعنی هر کس قدرِ معنایی که این حدیثِ شریف بدان اشاره می کند بداند . سنگ و خاک را به یُمنِ التفات لعل و عقیق کند . حاصل کلام : کسی که به حضرت اویس قرنی محبت کرد و یا مطلقاََ قدرِ اولیاء را دانست و نیز کسی که به اهل الله محبت نموده و قدرِ آن ها را بداند به سلک آن ها منسلک گردد و سنگ و خاک را لعل و عقیق کند عجیب نیست . [ باد یمانی = این عبارت تلمیح است به حدیث مشهور که پیامبر (ص) فرموده است و اشاره ای است به آمدن اویس قرنی پس از چندین سال ]

تفسیر بیت هفتم: ای کسی که از دفتر عقل آیت عشق می آموزی . یعنی می خواهی با دلائل عقلی به مرتبۀ عشق واصل شوی و یا آرزو داری با ادلّه عقلیه و براهینِ نقلیه درس عشق بیاموزی . می ترسم که قادر نشوی این نکتۀ عشق را به معنای حقیقی آن دریابی . زیرا که عقل و عشق از اضدادند و لازمۀ آموختن حقیقی آن سلب عقل است و غیر از آموختن نفس است .

تفسیر بیت هشتم: مِی بیار که هر کس از یغماگری باد خزان خبردار شد . هرگز به گلِ باغ جهان فخر نکند . یعنی کسی که از فنا و زوال دنیا آگاه باشد به اموال و اسباب آن فخر نمی کند . [ ناز = فخر / ننازد = فخر نکند / غارتگری = یغماگری ]

تفسیر بیت نهم: این گوهرِ منظوم یعنی این اشعاری که حافظ از طبع خود اخراج و اظهار نموده است . همه را در اثر تربیت آصف ثانی می داند یعنی در اثرِ توجه و تربیت قوام الدین حسن به اینگونه گوهرِ منظوم مالک شده است . [ گوهر منظوم = منظور اشعار خواجه است / آصف ثانی = مراد قوام الدین حسن است که مربی خواجه بوده و در اشعار حافظ هر جا که ذکر آصف ثانی و یا آصف ، بیاید منظور همان قوام الدین حسن است . ]

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا