۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 87 حافظ – حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت

افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت

زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت

می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت

آسوده بر کنار چو پرگار می‌شدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت

خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت

می خور که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت

بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند
کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت

حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد
حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت


تفسیر و معنی غزل شماره 87 حافظ

قصد انجام یک کار گروهی را دارید. بدان که با اتحاد و یگانگی می توان کارهای بزرگی انجام داد، اما به شرط آنکه اسرار درونی جمع خود را برای هر کسی فاش نکنید و از بازگو کردن تصمیمات خود در جمع بپرهیزید. با یاری یکدیگر و به خواست خدا می توانید بر مشکلات پیروز شوید و جای هیچگونه نگرانی نیست. به حرفهای حسودان و تنگ نظران اعتنایی نکنید و با امید به خدا کار را شروع کنید.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • زیبایی، طنازی، عشق ورزی، محبت و مهر از صفات برجسته شماست که همه را شیفته آن زیباروی و فتنه انگیز کرده است. ارزش خود را بدان.
  • حضرت حافظ در بیت نهم صراحتاً راز دل و نیت شما را جواب می دهد که: با خون شقایق، بر برگ لطیف گل نوشته اند که کار آزموده و با تجربه و آموخته کسی است که باده ارغوانی بنوشد و غم نخورد. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
  • او خیلی شما را دوست دارد. واقعاً از صمیم قلب به شما عشق می ورزد. اما ای بلای طناز، شما به او بی محبت هستید و یا سختی روا می داری. قدری آرام تر باش زیرا جفا و ستم هم اندازه ای دارد. درست است که شما از امکانات لازم برخوردار هستید. آخر آن بیچاره هم دلی دارد.
  • شما پایتان در مساله ای کشیده شده که چاره ای از آن ندارید. بلکه لازم است فوری با یکی از بستگان درجه اول و مهربانتان مشورت کنید.
  • در اجرای نیت شما تردیدی وجود ندارد و انجام آن نیز آسان و ساده می باشد. داستان شما چون داستان شیخ صنعان است که گرفتار شد و همه چیز را از دست داد. ولی از پای ننشست و یا چون حضرت یوسف (ع) می باشد.
  • مسافرت را حتمی می دانم. خرید و فروش هر دو برای شما سود دارد. بیمار شفا می یابد. از مسافر خبری دریافت می کنی و امکان آمدن او زیاد است. طلاق صورت نمی گیرد ولی ازدواج عملی است. گمشده به زودی پیدا می شود.
  • آدمی بسیار وسواسی و عجول و یکدنده هستی. قدری صبر و حوصله داشته باشید که کارها بر اثر شکیبایی انجام می گیرد. نذری که کرده اید، ادا کنید و قرضی که دارید، بپردازید که گشایش در آن است.
  • به یکی از مشاهد متبرکه برو و در آنجا سوره مبارکه القارعه را با معنی و حضور قلب بخوان. برنده ارزش اخلاقی را به عنوان تنها منبع قدرت حقیقی می شناسد اما بازنده چون در باطن برای ارزش اخلاقی، احترام اندکی قائل است، بیش از ظرفیت خود در جهت کسب منابع بیرونی خود تلاش می کند.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 87 حافظ

تفسیر بیت یکم: زیبایی تو به اتفاقِ ملاحت ، دنیا را گرفت یعنی تمام خلقِ عالَم را فریفتۀ خود کرد . آری جهان را می شود به اتفاق گرفت . [ ملاحت = با نمکی / حُسن = زیبایی ]

تفسیر بیت دوم: شمع خواست که اسرارِ اهلِ خلوت را آشکار سازد . شکرِ خدا که رازِ دلش یعنی اتشِ حسد به زبان سرایت کرد و زبانش آتش گرفت یعنی فتیله اش آتش گرفت و قادر به تکلم نشد . و نتوانست اسرار را فاش کند . [ افشا = فاش ساختن / خلوتیان = منسوب به خلوت ]

تفسیر بیت سوم: از این آتش نهانی که در سینۀ من است خورشید شعله ای از آن آتش است یعنی از آتش سینۀ من ، آسمان آتش گرفت . [ نهفته = نهانی / گرفت = در اینجا به معنی شعله ور گشت ]

تفسیر بیت چهارم: گُل می خواست که از رنگ و بوی دوست حرف بزند یعنی در رنگ و بوی ، خود را با دوست برابر بداند و بدان فخر نماید ، امّا از غیرت صبا ، نَفَسِ گُل در دهانش ماند یعنی صبا از غیرتش مانع حرف زدن گُل شد . حاصل اینکه : گُل در رنگ و بو به یار نمی رسد . بی تناسب نیست اگر بگوییم ، صبا نگذاشت دهانِ غنچه باز شود . یعنی نگذاشت که از شکلِ غنچه بیرون آید . [ دَم زند = تکلم کند ]

تفسیر بیت پنجم: چون پرگار که در کنار می گردد ، در یک گوشه آسوده خاطر عُمر می گذراندیم اما عاقبت دوران چون نقطه در میانم گرفت یعنی مرا به وسطِ دایره کشاند . [ آسوده = آرام / می شدم = می رفتم ]

منظور بیت : دور از مردم در یک گوشۀ انزوا در نهایتِ آسودگی به سر می بردم امّا عاقبت روزگار مرا چون نقطۀ دایره به میان مردم کشید .

تفسیر بیت ششم: شوقِ ساغرِ مِی ، خرمن وجودِ مرا آن روز آتش زد و سوزاند که عکس چهرۀ ساقی در آن آتش زد . [ گرفت = اثر کرد ، آتش زد ]

منظور بیت : وقتی عکس چهرۀ سرخِ ساقی در جام افتاد ، جام مثلِ آتش شعله ور شد و این جاذبه مرا چنان عاشق و مفتون ساخت که هستی من بر سرِ آن رفت و این آتش ، خرمن زندگی مرا سوزاند .

تفسیر بیت هفتم: در اثرِ این فتنه ها که در آخر زمان بروز کرده ، می خواهم در حالیکه با رقص و شادی زندگی را ترک می گویم به محلۀ مُغان بروم . [ شدن = رفتن / کوی مغان = میخانه ها ]

منظور بیت : برای رهایی از فتنه هایی که در زمان اخیر پیدا شده ، خوشحال و مرفه البال به کوی مُغان خواهم رفت .

تفسیر بیت هشتم: باده بنوش زیرا هر که عاقبت کارِ جهان را دید ، بیدرنگ غمِ جهان را ترک گفت و رطلِ گران گرفت یعنی به باده نوشی پرداخت . خلاصه هر که سریع الزوال و فانی بودن دنیا را دید و از آن آگاه گشت علی الفور غمِ دنیا را فراموش نموده به عیش و نوش پرداخت و قدح های سنگین بدست گرفت . [ سبک = در لغت یعنی کم وزن ولی در اینجا به معنی فوری و تند می باشد / رطل = در اینجا مراد قدح بزرگ است / گران = سنگین / رطل گران گرفت = قدح بزرگ پُر از باده را به دست گرفت ]

تفسیر بیت نهم: سرخی برگِ گل ذاتی نیست بلکه در اثر خون شقایق است . آن کس که پخته رأی و مجرب روزگار شد ، بادۀ قرمز نوش کرد . یعنی نوشیدن بادۀ قرمز یک امر ذوقی است و لذّت بخش ، و یک شخص مجرب نباید این ذوق را تر نماید . [ شقایق = گل لاله ]

تفسیر بیت دهم: ای حافظ ، وقتی که از نظمِ تو آبِ لطافت می چکد یعنی شعرت لطیف و آبدار است . پس حاسد چگونه می تواند از آن ایراد بگیرد یعنی دیگر قادر نیست که به تو طعنه بزند و نکته بگیرد .

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا