تفسیر و معنی غزل شماره 482 حافظ –ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
چوگان حکم در کف و گویی نمیزنی
باز ظفر به دست و شکاری نمیکنی
این خون که موج میزند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمیکنی
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمیکنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره یاری نمیکنی
ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک
و اندیشه از بلای خماری نمیکنی
حافظ برو که بندگی پادشاه وقت
گر جمله میکنند تو باری نمیکنی
تفسیر و معنی غزل شماره 482 حافظ
انسانی به شدت محتاط و محافظه کار هستی. خداوند بهترین فرصتها را در اختیار تو قرار داده است و از آنجا که تو در بند تردید اسیری، از آن استفاده نمی کنی و از ترس خطر دست به هیچ کار تازه ای نمی زنی. اینگونه زندگی تنها اتلاف وقت است. زندگی تو نیازمند تحولی است، هرچه سریعتر اقدام کن.
نتیجه تفال شما به دیوان حافظ
- این نیت با صبر و شکیبایی انجام می گیرد و شتاب و عجله موجب تاخیر آن می گردد. اگرچه با عشق و علاقه زاید الوصفی مایل می باشید که هر چه زودتر انجام گیرد. باید بدانید که شاهین اقبال و کامیابی بر بام خانه شما لانه کرده. پس جای هیچ گونه نگرانی و تردید در انجام این نیت وجود ندارد. اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.
- همه چیز بر وفق مراد انجام می گیرد. بیمارتان به زودی بهبود می یابد. قرضی که شده بدون نگرانی پرداخت می شود. مسافرتان روزگارش خوب است و تنها از دوری رنج می کشد. به زودی خبرهای خوش خواهد داد و کارش بالا می گیرد. رای به نفع شما صادر می شود.
- به مراد دلتان می رسید و امکانات لازم فراهم میگردد. مجادله ها از بین می رود و بر رقیبان پیروز می شوید. در معامله سود با شماست و پیشرفت شغلی و کاری نصیب خانواده شما می شود. تغییر مکان و شغل بوجود می آید. ازدواج عملی می گردد.
- همه چیز را از دریچه مادی نگاه نکنید. از این که به محیط اطراف خود زود انس می گیرید. در شیک پوشی، انتخاب لباس و خانه با سلیقه هستید و زبان زد خاص و عام می باشد. در حرفه خود موفق هستید و در خوبی یا بدی افراط می کنید. بنابراین دارای افکاری مترقی و به طور ذاتی قانون گرا می باشید. آینده ای بس درخشان خود و فرزندانتان خواهید داشت.
- جدیداً کسی شما را ملاقات کرده. دل در گرو ارادت شما دارد و شما متوجه نیستید اما بیچاره راه تسخیر را نمی داند. خوشبختانه شما نیز شکار زود به دامی نمی باشید.
برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید
توضیحات غزل شماره 482 حافظ
تفسیر بیت یکم: ای دل، از محله عشق عبور نمیکنی، ساز و برگ و امکانات تو فراهم است اما از خویش هنری نشان نمیدهی.
تفسیر بیت دوم: چوب سر کج چوگان قدرت فرماندهی را در دست داری و گوی سعادتی نمیربایی و نمیزنی؛ شاهین پیروزی بر دست تو نشسته و با آن شکار بهدست نمیآوری.
تفسیر بیت سوم: این خون که در جگرت موج میزند و همچون مشک معطر است، در راه آرایش و معطر ساختن معشوقی زیبا به کار نمیبری.
تفسیر بیت چهارم: بدان سبب که مانند باد صبا بر خاک کوی دوست عبور نمیکنی، هوای خلق و خوی تو چندان عطرآگین و دلپذیر نیست.
تفسیر بیت پنجم: از آن میترسم که نتوانی در سبزهزار عشق آستین خود را از گل انباشته کنی و با خود ببری، زیرا تحمل خار نهال گل را نداری.
تفسیر بیت ششم: در آستین و جیب جامه جان تو صد کیسه مشک قرار گرفته و تو آنها را نثار زلف دلداری نمیکنی.
تفسیر بیت هفتم: جام شراب را با همه لطافت و دلربایی که دارد بر زمین میزنی و از رنج و درد خماری اندیشهای به دل راه نمیدهی.
تفسیر بیت هشتم: ای حافظ، برو و از جرگه اطرافیان شاه دور شو، زیرا اگر همه مردم از پادشاه وقت فرمانبرداری کنند، تو به هیچ وجه چنین نمیکنی.