۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 52 حافظ – روزگاریست که سودای بتان دین من است

روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است

دیدن روی تو را دیده جان بین باید
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است

تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است

دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است

یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است


تفسیر و معنی غزل شماره 52 حافظ

تنها دلخوشی تو در زندگی عشقی است که در سر داری و هرچه به آن بیشتر می اندیشی بیشتر لذت می بری. اما بدان که برای وصال به این عشق لازم است مرتبه و موقعیتت را بالا ببری تا هم شأن او شوی و وقتی به وصال او نائل شوی کامیابی و موفقیت فراوان خواهی یافت و زندگیت مورد تحسین همگان واقع می شود.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • خود را سخت گرفتار این نیت کرده ای، بطوریکه گریزی از آن نداری، درحالیکه باید توکل بر خدا کنی و امید به خدا داشته باشی، زیرا در این راه باید رنج های فراوانی را تحمل کنی و سختی های زیادی را به جان بخری. اگر قادر هستی، وارد شو وگرنه منصرف شوید.
  • حضرت حافظ در بیت ششم می فرماید: پروردگار این قبله گاه جای تفرج و گردشگاه کدام محبوبی است که تیغهای برنده خارهای راهش نز این عاشق برگ گل و نسرین می باشد
    حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
  • انسانی عاطفی، مهربان، دلسوز، آگاه، مدیر ولی زود رنج و عصبانی هستید. بطوریکه که برای خود از کاهی، کوهی می سازی. زندگی را برای خود و اطرافیان سخت مگیر و آنها را ناراحت مکن. همه تو را دوست دارند اما شما بسیار پر توقع می باشد.
  • اگر دوست داری این نیت انجام گیرد، باید ایثار کنی زیرا تلاش و کوشش همراه با فکر و اندیشه، نردبان پیروزی است.
  • چیزی گم کرده اید. به زودی از آن خبری می رسد. مسافرت را توصیه نمی کنم ولی خرید بسیار به موقع و فروش عادی می باشد. ازدواج فعلا برای شما زود است. مسافر شما موقعیت خوبی دارد. جای نگرانی نمی باشد. اتفاقی در زندگی شما روی داده که سخت ناراحت هستید. درد دل خود را با همه کس در میان نگذارید که مردم یکرنگ نیستند. شخصی به شما نارو زده و دل شما را خون کرده. او آدم زیاد بدی نیست و این کارش عمدی نبوده بلکه از روی جهل و نادانی مرتکب شده است. بخشش میوه ای شیرین دارد.
  • علاقه شما به زندگی باید بیشتر باشد. مواظب اطراف خود باشید که درکمین شما هستند. عده ای به زندگی شما حسادت می ورزند و دلیلش پیشرفت شما می باشد. پس کوشش و تلاش خود را زیادتر کن که به موفقیت نزدیک میشوی.
  • بگو مگوهای فراوان، موجب دلسردی می شود. هدیه ای برایش بخرید و دل او را به دست آوری. در امور علمی، موفقیت از آن شماست.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 52 حافظ

تفسیر بیت یکم: مدتی است که سودای محبوبان عادت من شده ، یعنی خیلی زمان است که عشق ورزی به جوانان پیشۀ من شده است و غم این کار یعنی غمِ عشق ورزیدن به جوانان سبب نشاط دلِ غمزده من است . یعنی غم عشق این ها را خوردن سبب سرور و وجد دلِ محزون من است . [ دین = در اینجا به معنای عادت تعبیر می شود ]

تفسیر بیت دوم: برای دیدن روی تو چشم جان بین لازم است و چشم جهان بین من شایستگی این کار را ندارد . حاصل این که برای مشاهدۀ ارواح ، چشم باید توانا و قادر باشد . چشم من که فقط اجسام را می بیند ، پس آن شایستگی که برای دیدن « رویِ چون جانِ » تو لازم است . او ندارد . [ جان بین = بینندۀ جان / جهان بین = بینندۀ جهان ]

تفسیر بیت سوم: یار من باش که زینت و زیور فلک و زمان ، از زوی چون ماهِ تو و از اشکِ چون پروین من است . یعنی در زینت دادن عالم هر دومان مناسبت داریم . [ زیب = زینت / دهر = زمان / عبارت «مه روی» به زیب فلک و «اشک پروین» به زینت دهر مربوط است ]

تفسیر بیت چهارم: از وقتی که عشق تو مرا سخن گفتن تعلیم داد . یعنی در ادای کلام استادم شد . وردِ زبان مرده ، مدح و تحسین من است .

تفسیر بیت پنجم: خدایا ، دولت فقر لایق ام کن زیرا که این کرامتِ فقر سبب جاه و جلال و عظمت من است . مراد از فقر اینجا فقر حقیقی است که حضرتِ صدرِ نبوت بدان فخر کرده است نه فقر ظاهری که افلاسِ بی فایده است . چون مفلسان زمانه که از نیافتن چیز افلاس می کشند . این است که خواجه می فرماید : یارب به من فقری که انبیاء و اولیاء اختیار کرده اند ارزانی فرما که سبب حشمت من همان فقر است . [ ارزانی = لایق ]

تفسیر بیت ششم: به واعظ شحنه شناس بگو این همه به من بزرگی مفروش . زیرا دلِ مسکین من منزل پادشاه است و همان شحنه ای که تو به وجود او می بالی . غلامی است از غلامان آن شاه . یعنی اگر واعظ با شحنه آشنا است ما با پادشاه آشناییم . [ شحنه = نایب و میراب را گویند ]

تفسیر بیت هفتم: یارب آن کعبۀ مراد ، تماشاگه کیست که خارِ مغیلانِ راهش برایم گل و نسرین است . یعنی عجبا آن جانان به که عرض جمال می کند که رقبا و اغیارش برایم گل و گلشن است . حاصل کلام : آن جانان که کعبۀ مقصود است . نظرگه و تماشاگه کیست . آن چنان مقصودی که مغیلان فراق و هجرانش و یا مغیلان غموم و همومش برایم گل و نسرین است . [ مغیلان = نوعی درخت است که خارهای بلند دارد و در راه مکه دیده می شود

تفسیر بیت هشتم: ای حافظ از حشمت و عظمت پرویز قصه مخوان . یعنی بزرگی و حشمت او را به تفصیل شرح مده و بیان مکن زیرا لب او جرعه کش جانان شیرین من است . یعنی کاسه لیس و جرعه کش است و در ردیف خدمتکارانش می باشد . حاصل کلام : تا قصص و حکایت و شرح حال جانان من است . داستان های آنان را مخوان که کسی گوش نمی کند . زیرا حشمت و عظمتی که این دارد او ندارد . پس حکایاتش هم عظیم است . [ مراد از پرویز ، خسرو پرویز پسر هرمز و نوه نوشیروان است / خسرو شیرین = مراد از خسرو در این بیت مطلقاََ پادشاه است و شیرین به معنی لذیذ و زیبا . پس خسرو شیرین ، یعنی پادشاه زیبا که کنایه از جانان است . ]

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 4 / 5. تعداد آرا: 4

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا