۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 53 حافظ – منم که گوشه میخانه خانقاه من است

منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است

ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است

غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است

مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است

از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است

گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است


تفسیر و معنی غزل شماره 53 حافظ

انسانی وارسته و ساده دل و پاک نیت هستی. خدا نیز به واسطه اخلاقیات نیکوی تو، تو را از حرص و آز دور نگه داشته و به تو مناعت طبع بخشیده است. نیتی که در دل داری خیر است اما آنقدر از دیگران بدی دیده ای که خسته شده ای. هرگز از فطرت پاک خود گذر نکن و در راه تهذیب و تزکیه و تعلیم کوشا باش که به امید خدا بلندترین جایگاههای اجتماعی و انسانی در انتظار توست.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • بهترین راهی که انتخاب کرده ای، همین است اما باید با فکر و اندیشه عمل کنی و دعا و ذکر را از یاد نبرید. به همین جهت این پنجشنبه، به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا کنید. ضمناً، سوره مبارکه الزخرف از آیه ۶۰ تا آخر را با حضور قلب و معنی بخوانید که حتماً گشایش حاصل می شود.
  • حضرت حافظ در بیت پنجم و ششم می فرماید:
  • از آن زمان که به آستان جانان روی نهاده ام، مقام و تکیه گاه من از فلک و خورشید هم بالاتر شده است و به کمال اوج رسیده ام. جز آنکه خنجر مرگ، خیمه هستی مرا پاره کند و از جای برکند وگرنه روی بتافتن و گریختن از آستان نیک بختی که همان درگاه محبوب است، امکان پذیر نیست.
  • شما شخصی مهربان، صمیمی، از خود گذشته، صادق، فعال، قدری گوشه گیر، زود رنج، پرخور، تفریح پذیر، آداب دان و وسواسی هستید که از کار و عمل دیگران زود ناراحت می شوید.
  • اخیراً دچار مشکلی شده اید که برطرف شدن آن، نیاز به زمان دارد. باید صبر و حوصله را سپر خود سازید و از خود خوری و اندیشه فرسایی، جدا خودداری کنید.
  • به زودی شاهد موفقیت و پیروزی شما خواهیم بود. به شرط آنکه دقت سرعت و تلاش را افزایش دهید.
  • در این هفته با کسی ملاقات خواهی کرد که بسیار سودمند است ولی از شخصی کوتاه قد، چهار شانه، سفید روی با موی مایل به قهوه ای جدا دوری کنید که حسود زندگی شما است.
  • از زندگی نسبتاً خوبی برخورداری. چیزی کم نداری. همه شما را دوست دارند و در آسایش شما می کوشند. حیف است که آنها را ناراحت کنی.
  • سه فرزند خواهی داشت که دومی شما را اذیت خواهد کرد و به خارج خواهد رفت. شما در فراق او خواهید بود. مسافرت را توصیه می کنم. خرید و فروش هردو، خوبست. مسافر خبری نمی دهد و نمی آید. این کار با حوصله انجام میگیرد.
  • خرید یکه در نظر دارید. انجام می گیرد. پدر یا همسرتان در معامله ای ضرر می کند و برادرتان دچار ناراحتی می شود. خواهرتان خوشبخت می گردد. اندیشه ای که از دیروز در ذهن دارید، خوب است.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 53 حافظ

تفسیر بیت یکم: من آن کسم که گوشۀ میخانه خانقاهِ من است . و دعا کردن به پیرِ مغان هر سحر وردِ من است . [ منم = من آن کسم / خانقاه = خانگاه ، تکیۀ صوفیان را گویند / صبحگاه = هنگام صبح ]

تفسیر بیت دوم: اگر من ترانه و آواز جنگِ صبوح ندارم چه باک ، زیرا عذرخواهی من به صباح برایم همان نوای چنگ و ارغنون است . یعنی اگر با چنگ و نای و عود و سازهای دیگر ذوق و صفایی ندارم . در عوض هر سحر اذکاری که می کنم و توبه و استغفاری که می نمایم و اورادی که می خوانم . برایم نوای چنگ و نای و ارغنون است . [ در این بیت «صبوح» را مجازاََ به معنی «صباح» گرفته است و اِلّا صبوح به معنی « هنگام صباح باده نوشیدن » است / نوا = آواز و نغمه / عذرخواه = کسی که پوزش می خواهد ]

تفسیر بیت سوم: به حمدالله از گدا و شاه فارغم . چون پادشاه من آن گدایی است که ملازم خاکِ درِ دوست است . یعنی از پادشاهان و گدایان دنیا فارغم ، پس پادشاهِ من آن گدای بی نوایی است که ملازمِ آستانۀ جانان است .

تفسیر بیت چهارم: غرضم از مسجد و میخانه ، وصال شما است و خدا ، گواهِ من است که خیالی و فکری جز این ندارم . یعنی هر کجا باشم وصال تو در فکر و خیالم است .

تفسیر بیت پنجم: مگر با شمشیر اجل خیمۀ وجودم را بر کنم . واِلّا رمیدن از درِ دولت ، عادت و طریق من نیست . یعنی اگر بمیرم که درِ جانان را ترک نمایم . زیرا دولت در این در و سعادت در این باب است . [ خیمه = چادر را گویند ولی در اینجا «خیمه وجودمان» مراد است / رمیدن = ترس توأم با فرار ]

تفسیر بیت ششم: از آن زمان که به آستان جانان رو نهادم . مقام و تکیه گاهم یعنی قرارگاهم از فلک شمس بالاتر شده است . یعنی به کمال اوجِ عزت و رفعت رسیدم . [ فراز = بالا / مسند = تکیه گاه / فراز مسند خورشید = مراد فلک چهارم که فلک خورشید است ]

تفسیر بیت هفتم: دلبر بی وفا را دوست داشتن گناه است . اما این گناه را من به اختیار خود مرتکب نشده ام . چون در عشق دلبر من بی اختیارم . اما تو حافظ ، شرط ادب را رعایت کن و بگو این گناه از خودِ من است . یعنی بگو که جانان بی وفا را من به اختیار خود انتخاب نمودم و دوستش دارم و در این خصوص ، جزیی اختیار در دست من بوده است . [ غرض این است که اختیار را به کل سلب ننماید که مذهب جبر لازم آید . ]

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا