۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 91 حافظ – ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت

محراب ابرویت بنما تا سحرگهی
دست دعا برآرم و در گردن آرمت

گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی
صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت

خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب
بیمار بازپرس که در انتظارمت

صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار
بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت

خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد
منت پذیر غمزه خنجر گذارمت

می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت

بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل
در پای دم به دم گهر از دیده بارمت

حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست
فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت


تفسیر و معنی غزل شماره 91 حافظ

برای بدست آوردن کسی که دوستش داری تلاش بسیار زیادی کرده ای. سعی کرده ای آنقدر به او محبت کنی تا رسم مهر و وفاداری را به او بیاموزی، اما باید بدانی که او انسانی است که قدر مهر و محبت را نمی داند پس بیهوده تلاش مکن و به دنبال کسی باش که قدر تو و محبتهایت را بداند. بیهوده عمر خود را مصروف او مکن.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • تصور او نسبت به شما اشتباه شده، پس بهتر است فعلاً با او حرف نزنی زیرا ممکن است تصور کند که منت او را می خواهی بکشی.
  • حضرت حافظ در بیت اول و پنجم می فرماید: ای یار نهفته از چشم تو را به امان خدا وا می گذارم. جان من در آتش هجران گداختی ولی من از دل و جان به تو مهر می ورزم. ای طبیب دل و ای بی وفا، آرزومندم که پیش مرگ تو شوم. از این بیمار عشق، عیادت و تفقدی کن که چشم به راه توام تا آسان جان سپارم. یعنی جان سپردن من موقوف به عیادت توست.
  • شما در آرزوی دیدار کسی هستید و اشتیاق به امری دارید. در هجران او واقعاً می سوزی. در حالیکه او نمیداند و اگر هم بداند، به شما توجهی ندارد و می خواهی با اصرار و پافشاری او را متقاعد سازی. در حالی که این کوشش بیهوده است.
  • انجام این نیت به صلاح شما نمی باشد. بسیار بجاست که از آن صرف نظر کنید.
  • چرا خود را گرفتار این افکار پریشان کرده اید. مگر نمی دانید که بازنده از اینکه خود و یا دیگران به نقایص وی آگاهی یابند، هراسان است اما برنده که نارسایی های او جزئی از شخصیت وجودی اوست. در حالیکه می کوشد تا آثار ناگوار این نقایص را برطرف کند. هرگز تاثیر آنهار ا انکار نمی کند.
  • به یکی از مشاهد متبرکه برو و نذر کن. آنگاه سوره مبارکه یوسف از آیه ۷۰ تا ۱۰۵ را با معنی و حضور قلب بخوان.
  • مسافرت را توصیه می کنم. خرید و فروش توصیه نمی شود. طلاق حتمی است ولی ازدواج عملی نمی گردد.
  • شما انسان با اراده ای هستید و با زیبایی و ملاحتی که داری، دوستداران زیادی می توانی داشته باشی. پس از این فکر صرف نظر کن و خود را برای کار جدیدی آماده کن.
  • از مهلکه ای نجات یافته اید که لازم بود به شکرانه آن، بخشش کنید. بنابراین نذر خود را ادا کنید.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 91 حافظ

تفسیر بیت یکم: این غزل را احتمالاََ خواجه به جای نامه برای جانانش ارسال کرده است و می فرماید : ای جانان غایب از نظر ، تو را به خدا سپردم و تو با اینکه جانم را سوختی امّا من با وجودِ این از جان و دل تو را دوست دارم . یعنی عاشقِ توام و هر قدر هم که از تو جفا ببینم هیچوقت خاطرم از تو ملال پیدا نمی کند چه دور از من باشی و چه نزدیکم باشی . [ بسوختی = تو آتش به جانم زدی ]

تفسیر بیت دوم: تا دامن کفن زیر پای خاک نکشم یعنی تا نمیرم باور مکن که دست از دامنت بردارم . خلاصه تا نمیرم عشق تو را ترک نخواهم کرد .

تفسیر بیت سوم: مِحرابِ ابروانت را به من نشان بده یعنی ابروانت را به من نشان بده تا هنگام سحر برای دعا دست بلند کنم و تو را دعا نمایم و دو دست خود را حمایل وار در گردنت اندازم تا از چشمِ بد دور باشی یا چشم بد از تو دور باشد . یعنی برای اینکه نظر نخوری ، دو دست خود را بلند نموده دعایت می کنم و به جای حمایل بر گردنت می اندازم .

تفسیر بیت چهارم: برای دیدار تو اگر به سویِ هاروت بابلی هم رمتنی باشم می روم و صد گونه جادوگری می کنم تا که تو را بیاورم . خلاصه به هر وجهی که ممکن و میسبر گردد برای دیدار تو سعی می نمایم و برای آوردن تو جدیت و کوشش می کنم . ولو به سِحر و جادوگری که فی نفسه یک عملِ کفر و ضلالت است اقدام می نمایم . یعنی اگر به هیچ وسیله نتوانستم تو را پیشِ خود آرم به وسیلۀ جادوگری خواهم آورد . خلاصه خواجه به واسطۀ دوری از جانان شدت اشتیاق خود را عرض می نماید .

تفسیر بیت پنجم: ای طبیبِ بی وفا می خواهم که در پیشت بمیرم ، از این بیمارت احوالی بپرس که در انتظار تو هستم . یعنی جان دادنم موقوف به عیادت تو است .

تفسیر بیت ششم: به امیدِ کاشتن تخمِ مهر در دلت ، از اشکِ چشمم در کنارِ خود صد جوی آب بسته ام . یعنی از کثرت گریه در اطرافم ، دریاچه ها تشکیل شده . به امید اینکه شاید تو شدّت گریه ام را ببینی و به من رحم نمایی و نسبت به من تمایلی پیدا کنی . [ بسته ام = بند کرده ام / کنار = نزد / مهر = محبت ]

تفسیر بیت هفتم: خونم را ریخت و از غمِ عشق خلاصم کرد یعنی از غم هجران مرا نجات داد . و از این جهت ممنونش هستم . حاصل اینکه : کشتنم و از دستِ هجران خلاص کردنم را یک نوع منت برای جان خود می دانم . [ عبارت خنجر گذار کنایه از بهادری است ]

تفسیر بیت هشتم: این بیت تکرار مضمون بیت ششم است که می فرماید : مرادم از این سیلِ اشکی که از دیده ام جاری است این است که به وسیلۀ آن ، دلِ سنگِ تو را نرم سازم و در آن بذرِ محبت بکارم .

تفسیر بیت نهم: از کرم و لطفی که داری اجازه ام ده تا به نزدت بیایم ، تا از سوزِ دل دم به دم به زیرِ پایت از دیده گوهر بریزم . یعنی به پایت بیفتم و اشکِ چشمم را نثارت کنم .

تفسیر بیت دهم: ای حافظ باده نوشی و محبوب دوستی و عیاری شایستۀ شأن و حالِ تو نیست . اگر چه کم و بیش از این کارها می کنی امّا من همۀ این ها را ندیده می گیرم و تو را می بخشم . [ فرو می گذارمت = از گناه تو صرف نظر می کنم ]

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 3 / 5. تعداد آرا: 2

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا