تفسیر و معنی غزل شماره 77 حافظ – بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
در نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت
تفسیر و معنی غزل شماره 77 حافظ
اکنون که به شکر خدا زندگیت سروسامانی گرفته دیگر جای شکوه و ناله نیست. اگر دلداده ای شکایت بیهوده مکن و اگر بی اعتنایی دیده ای از اعتراض بپرهیز. بدنامی و رسوایی قسمت کوچکی از راه پر فراز و نشیب عاشقیست. هر چه در این راه نصیبت می شود، غنیمت شمر که هر چه از دوست رسد نیکوست.
نتیجه تفال شما به دیوان حافظ
- حضرت حافظ در بیت دوم می فرماید: به بلبل گفتم: در حال وصال معشوق، این بانگ و فغان چه سببی دارد؟ بلبل جواب داد: تابش نور، وصل گل ما را بر این نگرانی برانگیخت.
- این نیت بر شما مبارک باد و لطفاً مرا نیز دعا کنید که گردش ایام به کام شماست. همه چیز در اختیارتان می باشد ولی شکر نعمت بجای نمی آورید.
- این نیت قدری سخت به نظر می رسد. ولی دعای شما و نذری که کرده اید، همراه با توکل به خدا، برایتان نه تنها سخت نخواهد بود، بلکه کاملاً آسان و سهل خواهد بود. آنگونه که گویی معشوق به وصال عاشق رسیده است و شاهد موفقیت را در آغوش دارد.
- برای این نیت، باید خود را کاملاً آماده کنید که برای رسیدن به مقصود هرگز نباید از ناملایمات و رنج های آن هراسی داشته باشید. ناامید شوید و یا دست از تلاش و فعالیت بردارید. شما مصمم و با اراده در این راه گام بردار، حتماً موفق خواهی شد.
- انسانی رک گو، صاف و صادق هستید. به همین جهت، از افرادی که می خواهند به شما کلک بزنند و دورویی و فریبکاری کنند، بسیار آزرده خاطر می شوید ولی چاره ای نیست. هر پنج انگشت یکسان هم نیستند. تحمل کن.
- به پدر و مادر تا می توانی خوبی کن که عمرت زیاد می شود. فرزندانی خوب خواهی داشت. مسافرت عالی است. فروش را توصیه ولی خرید زود است. موفقیت در انتظار شماست. بیمار حالش بهتر می شود و هدیه دریافت می کنید.
- در این هفته خوابی می بینید. آنرا یادداشت کنید و به کسی نگویید. یک ماه بعد، دقیقاً نتیجه آن عالی خواهد بود. خیلی شما را دوست دارد. حیف است او را آزار می دهی. از این کار دست بردار.
- برنده، مشکلی بزرگ را انتخاب می کند و آن را به اجزای کوچکتر تفکیک می کند تا حل آن آسان گردد. اما بازنده، مشکلات کوچک را آنچنان به هم می آمیزد که دیگر قابل حل شدن نیست.
برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید
توضیحات غزل شماره 77 حافظ
تفسیر بیت یکم: بلبلی برگِ گُلِ زیبا رنگی در منقار داشت و در حسرت وصلت آن گُل با نهایتِ ذلّت و ضعف ، ناله های خوش داشت . [ خوش رنگ = زیبا رنگ / منقار = بینی پرنده / زار = در لغت به معنی ذلیل است . امّا اگر زاری باشد به معنی گریه و ناله می باشد ]
تفسیر بیت دوم: به بلبل گفتم : در محضِ وصل این ناله و فریاد چیست ؟ گفت : جلوۀ معشوق ما را به این کار واداشته . یعنی معشوق حُسن و جمالِ خود را نشان داد و ما را به فریاد و فغان انداخت . خلاصه فریاد و فغانم بی سبب نیست اگر چه در عینِ وصلم . [ جلوه = عرض حُسن و جمال ]
تفسیر بیت سوم: یار اگر با ما نشست و برخاست نکند . محلِ اعتراض نیست زیرا او یک پادشاهِ کامران است و از گدایان عار دارد . [ کامران = کسی را گویند که همه چیز را طبقِ دلخواه و میلِ خود بخواهد ]
تفسیر بیت چهارم: نیاز و نازِ ما به حُسنِ دوست اثر نمی کند . یعنی هر قدر هم که تضرّع و نیاز کردیم . دوست از کمالِ زیبایی به ما هیچ التفات نکرد . از این قرار پس سعادتمند آن کسی است که از نازنینان برخوردار است . طالعِ مساعد داشته باشد و بختش یار باشد . [ در نمی گیرد = تأثیر نمی کند / نیاز = عرض حاجت / ناز = فخر / نازنینان = جمع نازنین ]
تفسیر بیت پنجم: برخیز تا به قلمِ آن نقاش جان خود را افشان کنیم ، یا جان نثار کنیم . که این همه نقوشِ عجیبه در گردش پرگار دارد . یعنی افلاک و عناصر را کروی الشکل یا مدور آفرید و در داخل شان مخلوقات عجیب خلق نمود . [ خیز = پاشو / جان افشان = جان نثار کردن ]
تفسیر بیت ششم: اگر طالب راهِ عشق هستی ، فکرِ بدنامی نکن . یعنی عاشقی ، بدنامی است . پس حال که طالب و راغبِ سلوکِ راه عشقی ، فکر بدنامی را کنار بگذار . [ خرقه = جبۀ فقرا / رهن = گرو / خمار = خمر فروش ]
– مصراع دوم اشاره دارد به داستان شیخ صنعان ( عبدالرزاق یمنی ) که مرشدی عظیم الشأن بود و به دختر ترسا عاشق شد و برایشان خوک چرانی کرد و با دختر ترسا خمر نوشید و هرگز فکرِ بدنامی نکرد . دختر ترسا از شیخ باده خواست . چون شیخ صاحب مال و چیزی نبود که خواستۀ دختر را فراهم کند . پس خرقۀ خود را پیشِ خمار در مقابلِ مقداری شراب گرو گذاشت و شرابی آورد و با دختر نوشید . مراد شاعر از بیان جمله « خرقه رهنِ خانۀ خمار » تلمیح به قصۀ مذکور است . این قصه به تفضیل در کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری آمده است .
تفسیر بیت هفتم: وقت و حالِ آن شیرین قلندر یعنی حضرت شیخ صنعان خوش است که ذکرِ تسبیح ملک را در حلقۀ زنّار می کرد . یعنی خلاصه شرایط اسلام را در صورت کفر رعایت می کرد . [ اطوار = جمع طور به معنی احوال و مراد از سیر و سلوک است / زنّار = کمربندی بوده است که ذمیانِ نصرانی در مشرق زمین برای تمایز از مسلمانان مجبود بودند به کمر داشته باشند چنانکه یهودیان مجبور بودند وصلۀ عسلی رنگ بر روی لباسِ خود بدوزند . در ادبیات فارسی زنار بستن از کافر شدن کنایه شده است ]
تفسیر بیت هشتم: دیده حافظ زیر بام قصر آن جانان حوری سرشت مثل باغی شد که در آن رودها جاری است یعنی حالِ آن رودهای جاری جنت را دارد . قصر آن جانان را به جنت تشبیه نموده و اشکِ چشمِ خود را به آن رودهایی که در داخل جنت جریان دارد تشبیه کرده است . [ سرشت = خلقت / حوری سرشت = خلقتش چون خلقتِ حور است / جنات = جمع جنت به معنی باغها ]