۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 317 حافظ – فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هوای سر کوی تو برفت از یادم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم

پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم


تفسیر و معنی غزل شماره 317 حافظ

غم و اندوهی بی پایان به تو روی آورده است. زیرا با یک اشتباه کوچک تمام موقعیت والای خود را از دست داده ای و فکر می کنی بخت از تو روی گردانده است. این بی تابی و رنج و عذاب را باید پایان دهی. مطمئن باش که بزودی بار دیگر شانس به تو روی خواهد آورد. پس به تلاش خود ادامه بده.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • از این که عاشق شده اید، بسیار خوشحال هستید. میدانید چرا این اندیشه را دارید؟! چون نور خدا در قلب شما منور گردیده است. خوشا به حالتان. مبارک باشد. نیتی بسیار خوب و مبارک دارید، مبارک باشد اما تعجیل در آن جایز نیست. ممکن است بر اثر اجرای این نیت، غم ها و رنج های زیادی به سرتان بیاید. بدانید که اجرای هر کار مهمی رنج دارد. پس نگران و ناراحت نباشید زیرا بهشت جای غم نیست بلکه این دنیا گهواره غم و اندوه است.
  • برای موفقیت در این نیت باید با توکل بر خدا و برای خدا گام بردارید. بنابراین از خداوند بزرگ طلب بکنید. همین پنجشنبه به یکی از مشاهد متبرکه بروید و در آنجا با حضور قلب و با معنی سوره مبارکه اعراف از ۱ تا ۵۰ را بخوانید. ۲ رکعت نماز به جای آورید و صدقه هم بدهید. گشایش کار حتمی است.
  • این کلام خدا را هرگز از یاد نبرید که قطعا کلید گشایش تمامی کارهاست: “ای اهل ایمان، خدا را در نماز، رکوع و سجود آورید. خالص او را بپرستید و کار نیکو کنید. باشد که رستگار شوید.” (سوره حج آیه ۷۷)

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 317 حافظ

تفسیر بیت یکم: آشکارا می‌گویم و به گفته خود می‌بالم: من غلام و بنده عشق هستم و این بندگی مرا از دنیا و آخرت فارغ و آزاد کرده است.

تفسیر بیت دوم: من پرنده باغ بهشتم، نمی‌دانم چگونه شرح دور افتادن خود را از آنجا و افتادن در این دامی که دست حادثه در راهم گسترده بود بیان کنم.

تفسیر بیت سوم: من فرشته بودم و جایم در بهشت اعلی بود. آدم مرا به این دنیای ویرانه آورد.

تفسیر بیت چهارم: سایه درخت طوبی، دلبری حوری‌های بهشتی و لب حوض کوثر را همگی به خاطر عشق رسیدن به کوچه و محله تو از یاد بردم.

تفسیر بیت پنجم: بر صفحه ضمیرم نقش دیگری بجز تصویر الف قامت معشوق نیست. چه می‌توانم بکنم؟ استاد ازل جز این، حرف دیگری به من یاد نداد.

تفسیر بیت ششم: هیچ ستاره‌شناس ستاره اقبال مرا تشخیص نداد. خدایا، من با چه سرنوشتی از مادر روزگار زاییده شدم؟

تفسیر بیت هفتم: از آن زمان که غلام حلقه به گوش درگاه میکده عشق شدم، هر لحظه غمی تازه برای خوشامدگویی به سراغم می‌آید.

تفسیر بیت هشتم: مردمک‌های چشمم، خون دل مرا می‌خورند و سزاوار این رنج هستند، که به چه سبب به فرزند عزیز مردم دل بستم.

تفسیر بیت نهم: با انتهای گیسوی بلندت، اشک را از چهره حافظ پاک کن وگرنه این سیل پی در پی اساس هستی مرا با خود خواهد برد.

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا