۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 29 حافظ – ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است

افسوس که شد دلبر و در دیده گریان
تحریر خیال خط او نقش بر آب است

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

معشوق عیان می‌گذرد بر تو ولیکن
اغیار همی‌بیند از آن بسته نقاب است

گل بر رخ رنگین تو تا لطف عرق دید
در آتش شوق از غم دل غرق گلاب است

سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم
دست از سر آبی که جهان جمله سراب است

در کنج دماغم مطلب جای نصیحت
کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است

حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز
بس طور عجب لازم ایام شباب است


تفسیر و معنی غزل شماره 29 حافظ

در گذشته چیزی (کسی) را از دست داده ای که خیال آن هرگز از سرت بیرون نشده و پیوسته حسرت گذشته را می خوری، ولی وقت آن رسیده که از این خواب غفلت برخیزی، زیرا یکبار دیگر شانس به تو روی آورده پس فرصت را از دست مده و نگذار زندگیت تباه شود.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • شما شخصی مهربان، صمیمی، یکرنگ، علاقه مند، طناز، دلربا، مشکل پسند، زود رنج، اشکال تراش، خوش برخورد، عصبانی و با قلبی پر از محبت چون دل آهو داری ولی دیگران ارزش واقعی شما را نمی دانند و شما نیز خیال می کنید همه باید مانند شما باشند.
  • موقعیت بسیار خوبی دارید. ضرر و زیانی متوجه شما شده که تلاش شما برای جبران آن بی فایده بوده است.
  • سعی کنید به پند و اندرز دیگران، بویژه کسانی که به شما عشق می ورزند، توجه دقیق نمایید که بیش از این ضرر نکنید.
  • این هفته به یکی از مشاهد متبرکه برو و زیارتی کن. دعایی بخوان و آنگاه آخر شب سوره مبارکه الانفال از آیه ۳۵ تا آخر سوره را دقیق با معنی و حضور قلب بخوان. هفته بعد مشاهده کن چقدر در موقعیت شما موثر بوده است.
  • حضرت حافظ در بیت ششم می فرماید: همین که گل لطف و پاکی عرق را بر چهره نگارین زیبای تو دید، در آتش حسد به شدت گداخت و در عرق خود که همان گلاب است، غرقه شد. یعنی گلاب عرق گل است که از حرارت آتش حسد حاصل می شود. پس مطلب را زیاد برایت باز نمی کنم تا خود آنچه گفتم بدانی. پس بخت و اقبال همراه شماست. حتماً موفق می شوی. قدری دقت، سرعت و تلاش لازم است و به سخنان دیگران توجه نکن. بلکه از یکی از آشنایان نزدیک کمک بگیر و با او مشورت کن و هراس نداشته باش که موفقیت در چند قدمی شما قرار دارد. اجازه ورود می خواهد. پس ناامیدی و یاس، محلی از اعراب ندارند. بپا خیز و اقدام کن.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 29 حافظ

تفسیر بیت یکم: با وجود فکر و خیال تو ، ما دیگر فراغت نمی یابیم که به شراب خوردن بپردازیم . یعنی تا خیالت هست . فراغت از آن و باده نوشیدن برای مان میسّر نیست . پس حالا که این طور است به خم بگو : سرِ خود را محکم گیرد که خمخانه خراب است . زیرا کسی از ما به آنجا نمی رود . [ پروا = فراغت . سرِ خود گیر = یعنی به فکر خود باش ، خواجه خطاب به خم می گوید «سرِ خود گیر» زیرا شراب گیران ، وقتی شراب را در خمره ها می ریختند . یک خشتِ بزرگ بر سر خم نهاده و روی آن را با گِل اندود می کنند تا هنگام جوش آمدن سر نرود و بیرون نریزد . پس خواجه به خم می گوید : آن خشت را از سرِ خود برندار . زیرا ما از خیال جانان فراغتی نمی یابیم که متوجه تو باشیم . و مراد از گفتن خمخانه خراب است ، یعنی ما که دیگر باده نمی نوشیم . پس خرابیِ خمخانه خالی ضروری است ]

تفسیر بیت دوم: اگر خمر بهشتی هم باشد بریزید دور که بی دوست هر نوع شربت شیرین برایم عین عذاب است . یعنی در مجلسی که دوست نباشد اگر در آن جا شراب بهشتی هم موجود باشد . بریزید بیرون زیرا بدون او هر شربت شیرین و گوارا که دهی ، سمِ هلاهل و زهرِ زقوم است . [ عذب = لذیذ ]

تفسیر بیت سوم: حیف که جانان رفت در حالیکه تحریر خیالِ خطِ او در دیدۀ گریان نقش برآب است . یعنی بعد از رفتن جانان ، ترسیم خط او در دیدۀ اشکبار چون نقش کردن بر آب است . حاصل کلام : دیدۀ گریان منبع آب است پس تحریر بر روی آن چون تحریر بر آب است . [ افسوس = دریغ و حیف . شد = رفت . تحریر = نوشتن ]

_ نکته حساس بیت در اینجاست . یعنی تصویرِ خیال خط جانان در چشم چه فایده دارد وقتی که خودش در برابر چشم نباشد . به خصوص که تحریر بر آب محال است .

تفسیر بیت چهارم: ای دیده بیدار شو و غافل مشو که ایمن نتوان بود . یعنی مطمئن و آسوده بودن جایز نیست از این سیل های پی در پی در این چشم که منزل خواب است . یعنی چشمت را باز کن و غافل مباش از این سیل هایی که از این دو چشم می جوشد و جاری می شود . مبادا که تو را غافلگیر کرده و همراه خود ببرد . [ دیده = در لغت به معنای مردمک چشم است ولی معمولا به معنی خودِ چشم بکار می رود . ایمن = امین . سیل دمادم = سیل متعاقب . منزل خواب = چشم است که در حقیقت خواب بدانجا وارد می شود ]

تفسیر بیت پنجم: معشوقه از نزد تو آشکار می گذرد اما چون ممکن است اغیار ببینندش ، از آن جهت نقاب زده است . حاصل کلام اینکه ، جانان نسبت به تو استغنا ندارد و مِن بابِ اعراض از تو نقاب نمی زند . بلکه برای احتراز رقبا و پوشاندن صورت از آنان نفاب زده است . [ نقاب = روبند را گویند ]

تفسیر بیت ششم: خطاب به جانان می فرماید : گُل همین که در رُخِ رنگین تو لطافت و صفای عرق را دید از آتش حسد از غمِ دل غرق گلاب شد . یعنی از رشک و حسد ، آتشی در گُل پیدا می شود که از حرارت آن مستغرق به گلاب است . مراد این است که گلاب ، عرق گل است که از حرارت آتش رشک حاصل می شود .

تفسیر بیت هفتم: دشت و کوه سبز شد یعنی همه جا سبز و خرم است . بیا تا از فرصت استفاده نماییم و هیچ سرابی را از دست ندهیم که جهان جمله سراب است . یعنی فانی محض است و بقا ندارد . حاصل کلام : تمام دنیا یعنی عناصر و افلاک مثالِ سراب است که در حقیقت یک نیستِ هست نما است . یعنی خیالی است که از دور مرئی است اما همینکه به طرفش رفتی در جایی که آن هیبت را از دور می دیدی چیزی نمی یابی . و یا اینکه بیا سرابی بدست آریم یعنی در کنار آبی ، باده نوشی را از دست ندهیم . همیشه باده بنوشیم که دنیا وفا ندارد . همان خواب و خیال است مانند سراب که هیچ اعتمادی به آن نیست . [ مراد از سراب ، ظرف خمر است یعنی خمره ]

تفسیر بیت هشتم: در کنجِ سرِ من جایی برای نصیحت مَطَلَب . زیرا این گوشه یعنی «کنج دماغ» پر از زمزمۀ چنگ و رباب است . یعنی من نصیحت پذیر نیستم و این کار را از من انتظار نداشته باش . چون که دماغم به آوازِ چنگ و رباب معتاد شده و از پند و اندرز حظ نمی برد . حاصل کلام : جایی که نصیحت در آن بگنجد در مغزم باقی نمانده زیرا که با انواع سازها و آوازها پر شده است . [ کنج = گوشه . دماغ = بینی را گویند ]

تفسیر بیت نهم: اگر حاغظ عاشق و باده نوش و نظرباز شده است چه اهمیتی دارد زیرا ایام جوانی ، اطوار و عادات و اسلوب زیادی را اقتضا می کند . یعنی جوانی و عنفوان آن خیلی اطوار غریب و اوضاع عجیب لازم دارد . پس حالا اگر حافظ به انواع تلون متلون شده است عجیب نیست زیرا جوان است و هر کار که می کند به مقتضای جوانی است . [ چه شد = طوری نمی شود . ار = مخفف اگر . رند = باده نوش . نظرباز = عاشق پیشه . طور = عادت و اسلوب ]

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا