۶۴٪ تخفیف ویژه فقط برای امروز

مشاهده محصولات شگفت‌انگیز
غزلیات حافظ

تفسیر و معنی غزل شماره 149 حافظ – دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد

بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین
که فکری در درون ما از این بهتر نمی‌گیرد

صراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب گر آتش این زرق در دفتر نمی‌گیرد

من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی
که پیر می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرد

از آن رو هست یاران را صفاها با می لعلش
که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمی‌گیرد

سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز
برو کاین وعظ بی‌معنی مرا در سر نمی‌گیرد

نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می‌بینم مگر ساغر نمی‌گیرد

میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد

سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری ای دل که در دلبر نمی‌گیرد

من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد

خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت
دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم
که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد


تفسیر و معنی غزل شماره 149 حافظ

دل به مهرویی سپرده ای و همه تو را به این خاطر مورد سرزنش و پند قرار می دهند ولی گوش دل تو به این حرفها بدهکار نیست. زیرا او کسی است که لیاقت عشق تو را دارد و تو نیز حاضری به خاطر او دست به هر کاری بزنی. گرچه راهت بسیار مشکل است ولی به امید خدا روزی او را به دست خواهی آورد و او قدر زحمات تو را خواهد دانست.

نتیجه تفال شما به دیوان حافظ

  • این نیت حتماً قابل اجرا و عملی است به شرط آنکه اولاً توکل بر خدا داشته باشی، ثانیاً علاقه و اراده همراه با سرعت عمل و دقت را مرکب وسیله ای برای این راه سازی و در این راه از مشاوری کار آزموده کمک بگیری.
  • حضرت حافظ در بیت های اول، پنجم و ششم می فرماید: دل من جز عشق زیبا رویان راهی در پیش نمی گیرد. از هر دری او را پند می دهم، بر او اثر نمی کند. دوستان با شراب قرمز پیر میخانه آینه دل را از آن جهت روشنی و صفا می بخشند که می تنها گوهری است که نقش حقیقت را می پذیرد. اندرزگوی رندان باده گسار با فرمان قضا و قدر سر جنگ دارد و از این روی از باده نوشی ما رنجیده خاطر است و خرده بر ما می گیرد. آیا او باده ای نمی نوشد که دریابد که می خوردن ما تقدیر ازلی دارد. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
  • ویژگی های شخصیتی شما عبارت اند از: وفادار، نجیب، جذاب و دلربا، ملاحظه کار، آرام و صبور، متین و بی آزار، راستگو، اصیل، نرم و لطیف، صلح جو، عاقل و دانا، پرهیزکار، خونسرد، قابل اعتماد، محتاط، مودب، خوددار، قانع، نان به نرخ روز خور، عاشق فیلم و موسیقی و عاشق گردش و میهمانی.
  • مسافر برایتان خبر خوشی می آورد. ۵ فرزند در طالع دارید که سومی عالی خواهد بود. در زندگی شما تحولی در شرف انجام است. او شما را دوست دارد ولی بداخلاق است و شما خیال می کنید که نامهربان می باشد یا بی تفاوت. در حالی که این عوامل بر اثر کار و مشغله او پیش می آید. وسواس و تردید را از خود دور کنید و بر زندگی لبخند بزنید که زندگی بر وفق آرزوی شماست.

برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید


توضیحات غزل شماره 149 حافظ

تفسیر بیت یکم: دل من راه و روشی بجز عشق زیبارویان برنمی‌گزیند و از هر جهت و به انواع مختلف که به او پند می‌دهم در او اثر نمی‌گذارد.

تفسیر بیت دوم: به خاطر خدا،‌ ای پنددهنده از پیمانه و شراب سخن بگو، زیرا در ذهن ما چیزی بهتر از این دو، صورت نمی‌بندد و در خاطرمان نمی‌ماند.

تفسیر بیت سوم: ای ساقی گل‌چهره، بشتاب و شراب رنگین بیاور چراکه فکر و اندیشه‌ای در درون ما بهتر از این ماندگار نمی‌شود.

تفسیر بیت چهارم: ظرف شیشه‌ای شراب را زیر قبا پنهان می‌کنم و با خود می‌برم و مردم گمان می‌کنند دفتر دعاست. در تعجبم که چگونه آتش ریا و تزویر من در این دفتر نمی‌افتد.

تفسیر بیت پنجم: من این خرقه وصله پینه زده را بالاخره یک روز خواهم سوزاند، وقتی که پیر میکده، این خرقه را قبول نمی‌کن که به جای آن یک جام شراب به من بدهد.

تفسیر بیت ششم: یاران به این خاطر با شراب قرمز رنگ او در حال خوشی و صفا هستند که در گوهر دل او بجز نقش حقیقت و راستی، نقشی نمی‌پذیرد.

تفسیر بیت هفتم: تو چگونه می‌توانی بگویی که بر سر و چشمی این چنین خوب و دلاویز چشمت را ببند و آن‌ها را نگاه نکن؟ برو به کار خودت برس که این پند بی‌معنی در من تأثیری ندارد.

تفسیر بیت هشتم: گویا پنددهنده وارستگان که با حکم قضا و سرنوشت سر جنگ دارد، دلتنگ و غمگین است؛ چرا ساغر شراب نمی‌نوشد تا دیگر از ما دل آزرده نباشد؟

تفسیر بیت نهم: در حال گریه هستم، اما میان آن خنده‌ام می‌گیرد از اینکه من همچون شمعی در این محفل دارای کلام آتشین هستم، ولی سخنم در کسی تأثیر نمی‌گذارد.

تفسیر بیت دهم: چه خوب و راحت دلم را شکار کردی و به دام انداختی، آفرین بر چشمان خمار آلوده تو، زیرا هیچکسی بهتر از این پرندگان وحشی را شکار نمی‌کند. حافظ دل خودش را پرنده‌ای وحشی می‌داند.

تفسیر بیت یازدهم: موضوع سخن گفتنمان، عرض نیاز ما و بی‌نیازی معشوق است.‌ ای دل، جادوگری و ساحری تو چه فایده‌ای دارد وقتی که در محبوب اثری نمی‌کند.

تفسیر بیت دوازدهم: من آن آینه رخسار یار را روزی همچون اسکندر بدست خواهم آورد، چه آتش عشق من در او اثر کند و چه اثر نکند. آیینه اسکندر آیینه‌ای بود که تا دوردست‌ها در آن دیده می‌شد.

تفسیر بیت سیزدهم: ای توانگر، بخاطر خدا بر این گدای درگاهت رحم کن که بجز کوی تو جایی را بلد نیست و بجز راه نیاز به تو راهی دیگر نمی‌شناسد.

تفسیر بیت چهاردهم: در شگفت هستم و تعجب می‌کنم که با وجود چنین شعر تازه و شیرینی که سرودم، چرا پادشاه سر تا پای حافظ را با طلا نمی‌پوشاند و به او صله نمی‌دهد.

امتیاز نوشته

به این نوشته چه امتیازی میدی؟

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 1

این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا