تفسیر و معنی غزل شماره 97 حافظ – تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج
دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش
به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج
بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روز
سواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج
دهان شهد تو داده رواج آب خضر
لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج
از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت
که از تو درد دل ای جان نمیرسد به علاج
چرا همیشکنی جان من ز سنگ دلی
دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج
لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است
قد تو سرو و میان موی و بر به هیئت عاج
فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی
کمینه ذره خاک در تو بودی کاج
تفسیر و معنی غزل شماره 97 حافظ
دل به کسی سپرده ای که به اعتقاد تو از همه کسانی که می شناسی برتر و بهتر است. او محاسن بسیاری دارد اما به خاطر داشته باش اگر قصد وصال او را داری باید تلاش و سعی بسیاری بکنی زیرا بین تو و او فاصله بسیار و این فاصله جز با سعی و تلاش بسیار تو پر نخواهد شد. پس تا دیر نشده از همین امروز آغاز کن.
نتیجه تفال شما به دیوان حافظ
- آدم بسیار خوبی هستی و قلبی به روشنی آفتاب و مهری به مهربانی کبوتران داری. اما متاسفانه زیاد زود رنج و مردد هستی. سعی کن دست از تردید برداری که آفت و بلای پیشرفت و ترقی شماست.
- آنقدر خوب و مهربان و دوست داشتنی هستی که قدر و ارزش خود را نمی دانی. به همین جهت، زود فریب می خوری. سعی کن با درایت و کیاست بیشتر، با مردم برخورد کنی، چون مردم این زمان خیلی ناقلا هستند.
- همسر و پدر و مادر و فرزندان شما را زیاد دوست دارند. پس به آنان محبت کن و با زخم زبان آنها را آزار نده. شما مانند گاو نه من شیرده هستید. محبتی می کنید اما بی موقع.
- خوش قلب و مهربان هستی اما لجباز و لجوج و خودخواه. گاهی از دروازه ای داخل نمی شوی و زمانی از سر سوزنی هم عبور می کنی. سعی کن “خیرالامور اوسطها” باشی. او از کار شما ترسیده پس بیش از این اسب غرور را بحرکت درنیاورید. اینک بهتر است از متانت و ملاحت بهره بگیرید.
- او تو را زیاد دوست دارد اما شما قدری با متانت عمل کنید و به عناوین مختلف وی را امتحان کنید. چون ممکن است همیشه و همه وقت از امتحان و آزمایش سربلند بیرون نیاید.
- سفر را توصیه می کنم. معامله خرید سود آور اما فروش فعلاً زود است. ازدواج موقعیت کافی ندارد ولی طلاق عملی است. بیمار شفا می یابد. مژده ای دریافت میکنید و مشکل زندگی شما به زودی حل می شود. جای نگرانی نیست. بر خدا توکل کن و با اراده و تصمیم گام بردار که تردید موجب شکست خواهد شد. خود را به کارهای غیر ضروری مشغول نکن که وقت را از دست می دهی. متاسفانه در شرایطی هستی که پند و نصیحت را کمتر می پذیری. اما بهرحال در این هفته با پیری از پیران راه خدا، ملاقات می کنی. نصایح او را به کار گیر که مفید است.
- باید توجه داشته باشید که عارفان دو چشم دارند و یک زبان. یعنی بیشتر می بینند و کمتر سخن می گویند.
- فرزندی که منتظر آن می باشید، پا قدمی نیکو دارد و پسر است که کاشانه را گرم می کند.
برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید
توضیحات غزل شماره 97 حافظ
تفسیر بیت یکم: خطاب به جانام می فرماید : شایسته است که از تمام دلبران عالَم باج بگیری زیرا بر سرِ همۀ زیبایانِ کشور چون تاجی . یعنی پادشاه سرفرازِ جمیع دلبرانی و بر سرِ تمام دلبران جا داری . [ سزد = لایق / ستانی = از مصدر ستانیدن به معنی گرفتن ]
تفسیر بیت دوم: دیدگان تو که در دلبری گستاخند ، در سرزمینِ ختا و حبشه ، شوری برانگیخته اند و چین بزرگ و هندوستان به شِکنِ زلف تو به نشانِ اطاعت باج داده اند . ( شرح حافظ خلیل خطیب رهبر ) [ خطا ( ختا ) = نام شهری در ترکستان که مشک خیز است و زیبایان آن به حُسن مشهور / حبش = حبشه ، کشور سیاهان در خاور افریقا / ماچین = چین بزرگ یا چین اصلی ( لغت نامه دهخدا ) ]
تفسیر بیت سوم: سفیدی روی تو از روی خورشید روشن تر است یعنی از روی خورشید درخشان تر است و سیاهی زلفت سایهتر از تاریکی شب است . [ بیاض = سفیدی / عارض رُخ روز = صفحۀ رُخسارِ خورشید / داج = تاریک ]
تفسیر بیت چهارم: ای جانان ، دهان تو که از انگبین است به آب حیات ، حیات و بقا داده است یعنی آبِ حیات ، خاصیت احیایی خود را از دهان تو گرفته و لبِ شیرین چو قند تو ، بازار نبات مصر را از رونق انداحته و کسادش کرده یعنی تا لبِ تو هست کسی اسمی از نبات مصر نمی برد . [ آبِ خضر = آبی که خضر از آن نوشید ]
تفسیر بیت پنجم: اگر از تو به دردِ دلِ من علاج نرسد ، من از این مرض یعنی مرض عشق ، شفا نمی یابم . یعنی علاج دردِ من ، شربت وصالِ تو است اگر میسر گردد شفا می پذیرد و اِلّا با اجل فراق می میرم . [ این مرض = منظور مرض عشق است ]
تفسیر بیت ششم: ای جانِ من ، چرا با دلِ چون سنگت ، دلِ ضعیفِ مرا می شکنی . دلی که در نازکی و لطافت مانند شیشه است . خلاصه دلِ نازک و لطیف حافظ ، شایسته شکستن نیست چرا می شکنی ؟
تفسیر بیت هفتم: لبت چون خضر و دهان شیرین و زندگی بخشت چون آبِ حیات است و قدت هم سرو است یعنی در بلندی و موزونی چون سرو است و میانت چون موی باریک و سینه و پهلوهایت در سفیدی چون عاج است .
تفسیر بیت هشتم: محبت چون تو شهی در دلِ حافظ افتاده ، کاش کمترین غلامِ خاکِ درِ تو بود یعنی کاش حافظ غلام تو بود . [ کمینه = کم و حقیر / کاج = کاش و کاشکی ]