تفسیر و معنی غزل شماره 11 حافظ – ساقی به نور باده برافروز جام ما
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبر خرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
تفسیر و معنی غزل شماره 11 حافظ
به زودی به مراد و مطلب خود خواهی رسید و جهان به کامت خواهد شد. از یک دوست پیامی دریافت خواهی کرد که شادمانت می کند. به خاطر عشق و صداقتی که در دل داری بلند آوازه می شوی. نگران آینده نباش و قدم از راه راست بیرون نگذار تا از نعمتهای بی پایان خداوندی بهره مند شوی.
نتیجه تفال شما به دیوان حافظ
- به آرزویت حتما می رسی و موفقیت در چند قدمی شما می باشد، پس سوره مبارکه الجمعه را با معنی و حضور ذهن بخوانید.
- کارها بر وفق مراد شما انجام می گیرد و جای هیچگونه نگرانی نیست. از چیزهایی که بی خبر بودی، آگاه می شوی و در زندگی موفق و دارای مقام و مرتبه مادی و معنوی می شوی. به یاد مادر و پدر و دوستان خوب خود باش.
- شما به کسی یا چیزی عشق می ورزی و در عالم خیال و رویا با او راز و نیاز میکنی ولی متاسفانه او از این علاقه اطلاع ندارد. خوبست به گونه ای او را متوجه سازی تا او نیز از عکس العمل قلبی تو آگاه شود.
- او فرد مهربان و با گذشتی است و شما نیز با احساس، منطقی، خوش بیان و دلربا هستی پس غرور را کنار بگذار و به گونه ای عاقلانه او را مطلع کن، به شرطی که عنان اختیار را از دست ندهی.
- حضرت حافظ در بیت نهم می فرماید: ای حافظ، قطره اشکی بریز و نثار کن به امید اینکه پرنده وصال دلش به رحم آید و رحمی به حال زار ما کند و به دام ما افتد.
- موفقیت کاملاً همراه شماست و جای نگرانی نیست. از ولخرجی دست بردارید و به برادر و خواهر توجه کنید و خبری از مسافر به شما می رسد.
- بدانید که بازنده به استقلال خود می بالد در حالی که به واقع در حال خود سری است و به کار گروهی خود می بالد. در صورتی که در حال دنباله روی است و اراده ای از خود ندارد. اما برنده همیشه می داند که کدام تصمیم ها را به طور مستقل بگیرد و کدام یک را پس از مشورت با دیگران.
- امام علی (ع) می فرمایند: مواقع تفریح و شادمانی فرصت است. افراد عاقل فرصت ها را مغتنم می شمارند و از آنها به نفع خوشبختی و سعادت خویش استفاده می کنند.
برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید
توضیحات غزل شماره 11 حافظ
تفسیر بیت یکم: ای ساقی با بادۀ صاف و خالص چون نور ، جام مرا روشن کن یعنی پُر کن . ای مطرب بخوان که جهان و کارِ جهان بر وفق مرادمان شد . شاید مضمون مصراع دوم بیت زیر باشد .
تفسیر بیت دوم: ما در پیاله یعنی در نور پیاله عکس رخ یار را دیده ایم . ای که از شربِ مدام ما یا از باده نوشی ما بی خبری ما را معذور بدار . [ پیاله = کاسه کوچک ، به قدح خالی نیز گفته می شود . مدام = دائم و ثابت ]
تفسیر بیت سوم: کسی که دلش با آتش عشق و محبت زنده شد . او برای همیشه زنده است و هرگز نخواهد مُرد . پس دوام و بقای ما در جریده عالم ثابت است زیرا ما از آن زندگانیم . [ جریده = دفتر بزرگی است از کاغذ نازک که به شکل بادبزن چیده می شود و از دو جانب خوانده می شود ]
تفسیر بیت چهارم: ناز و شیوه محبوب های سرو قامت تا زمانی است که محبوبه صنوبر خرام ما هنوز جلوه نکرده است . همین که این عرض جمال نمود دیگر برای آنها اعتباری باقی نمی ماند . [ کرشمه = مترادف ناز است . سهی = راست و مستقیم . سهی قدان = دلبران متناسب اندام . به جلوه = عرض جمال . صنوبر = در اینجا شکل درخت صنوبر معنی می دهد . خرام = با تانی راه رفتن ]
تفسیر بیت پنجم: ای باد اگر از گلشن یعنی از مجلس دوستان گذر کردی . البته سفارش یا پیغام ما را به حضور جانان عرض کن و آنچه عرض خواهد کرد مضمون بیت بعد است . [ احباب = جمع حب به معنی دوستان است و مراد از احباء جانان و سایر دوستان است . گلشن = گلستان و گلزار . برِ جانان = نزد جانان . پیام = خبر و پیغام ]
تفسیر بیت ششم: ای باد به جانان بگو نام ما را چرا به قصد فراموش می کنی . خود آید آن زمانی که هرگز اسم مان به خاطرها نمی آید یعنی می میریم و نام و نشان مان از دفتر کائنات محو می گردد . [ یاد کردن = به خاطر آوردن . عمد = قصد ]
تفسیر بیت هفتم: به چشم محبوبه ای که دل ما را به خود متعلق ساخته یعنی ما را عاشق خود ساخته ، مستی پسندیده و خوش است . از آن جهت است که زمام اختیار ما را به مستانگی حواله کرده اند . یعنی چون او مستانه چشم است ما هم مستی را اختیار کردیم . [ شاهد = کنایه از محبوب . دلبند = مالک دل . خوش = پسندیده . سپرده اند = حواله . زمام = عنان اختیار ]
تفسیر بیت هشتم: می ترسم روزِ قیامت فضیلتی داشته باشد نانِ وقفی که شیخ آن را حلال دانسته و می خورد با آبی که ما آن را حرام می دانیم و می خوریم . یعنی زندگی ریایی شیخ که ذوقی از آن می برد با رندی ما برابر گردد و بلکه ممکن است رندبازی ما افضل باشد . [ صرفه = زیاده . روز بازخواست = روز قیامت . نان حلال = کنایه از نان وقف است زیرا اکثر مشایخ در خانه ها نان وقف می خوردند . آب حرام = کنایه از خمر است ]
تفسیر بیت نهم: ای حافظ اشکِ چشمت یعنی دانه اشک چشمت را نثار کن شاید که مرغِ وصل به دام ما میل کند . یعنی گریه کن شاید که جانان اشک چشم ترا ببیند و به تو رحم کند . [ فشان = نثار کردن . قصد دام = تله شکار ]
تفسیر بیت دهم:
دریای اخضر فلک و کشتی هلالی آن ، یعنی حتی افلاک و نجوم هم غرق نعمت حاجی قوام ما هستند . حاصل کلام اینکه به طریق مبالغه به ولی نعمتی این صاحب سعایت اعتراف است . [ اخضر = سبز ]
– حاجی قوام یعنی قوام الدین حسن وزیر اعظم سلطان حسن ایلخان بوده که برای خواجه حافظ مدرسه ای بنا کرد و خواجه سالها در آنجا به تدریس و تذکیر مشغول بوده است .