فال و طالع بینی
-
تفسیر و معنی غزل شماره 188 حافظ – مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کندکه اعتراض بر اسرار علم غیب کند کمال سر محبت ببین نه نقص گناهکه هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند ز عطر حور بهشت آن نفس برآید بویکه خاک میکده…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 251 حافظ – شب وصل است و طی شد نامه هجر
شب وصل است و طی شد نامه هجرسلام فیه حتی مطلع الفجر دلا در عاشقی ثابت قدم باشکه در این ره نباشد کار بی اجر من از رندی نخواهم کرد توبهو لو آذیتنی بالهجر و الحجر برآی ای صبح روشن…
-
معنی و تعبیر فال حضرت صالح
حضرت صالح از پیامبران الهی است که در قرآن و روایات اسلامی به نام وی اشاره شده است. از نسل ششم حضرت نوح است که ۴۳۰ سال زندگی کرده و پیامبر قوم ثمود بوده که داستان ناقه صالح اشاره به…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 454 حافظ –ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزیاز این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کنکه قارون را غلطها داد سودای زراندوزی ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 189 حافظ – طایر دولت اگر باز گذاری بکند
طایر دولت اگر باز گذاری بکندیار بازآید و با وصل قراری بکند دیده را دستگه در و گهر گر چه نماندبخورد خونی و تدبیر نثاری بکند دوش گفتم بکند لعل لبش چاره منهاتف غیب ندا داد که آری بکند کس…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 190 حافظ –کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کندببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند قاصد منزل سلمی که سلامت بادشچه شود گر به سلامی دل ما شاد کند امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهندگر خرابی چو مرا…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 34 حافظ – رواق منظر چشم من آشیانه توست
رواق منظر چشم من آشیانه توستکرم نما و فرود آ که خانه خانه توست به لطف خال و خط از عارفان ربودی دللطیفههای عجب زیر دام و دانه توست دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش بادکه در چمن…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 206 حافظ –پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بودمهرورزی تو با ما شهره آفاق بود یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبانبحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 273 حافظ – اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باشحریف خانه و گرمابه و گلستان باش شکنج زلف پریشان به دست باد مدهمگو که خاطر عشاق گو پریشان باش گرت هواست که با خضر همنشین باشینهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش زبور…