فال و طالع بینی
-
تفسیر و معنی غزل شماره 121 حافظ – هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین داردسعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل استکسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان استکه…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 303 حافظ – شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال
شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصالبیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال اَحادیاً بجمالِ الحبیبِ قِف وانزِلکه نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال حکایت شب هجران فروگذاشته بهبه شکر آن که برافکند پرده روز وصال بیا که…
-
معنی میز در فال قهوه و تفسیر کامل آن
نقش میز در فال قهوه با توجه به اینکه در کدام قسمت از فنجان نمایان شود، معانی مختلفی دارد. میز نمادی از وحدت، همبستگی و سازگاری است. در ادامه این نوشته از سایت تاپترین به بررسی تفسیر کامل نشان میز…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 107 حافظ – حسن تو همیشه در فزون باد
حسن تو همیشه در فزون بادرویت همه ساله لاله گون باد اندر سر ما خیال عشقتهر روز که باد در فزون باد هر سرو که در چمن درآیددر خدمت قامتت نگون باد چشمی که نه فتنه تو باشدچون گوهر اشک…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 404 حافظ –میفکن بر صف رندان نظری بهتر از این
میفکن بر صف رندان نظری بهتر از اینبر در میکده می کن گذری بهتر از این در حق من لبت این لطف که میفرمایدسخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این آن که فکرش گره از کار جهان بگشایدگو در…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 388 حافظ –بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن
بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکنبه شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن رسید باد صبا غنچه در هواداریز خود برون شد و بر خود درید پیراهن طریق صدق بیاموز از آب صافی دلبه راستی طلب…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 231 حافظ – گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آیدگفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموزگفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید گفتم که بر خیالت راه نظر ببندمگفتا که شب رو است او از…
-
معنی خانه در فال قهوه و تفسیر کامل آن
نقش خانه در فال قهوه با توجه به اینکه در کدام قسمت از فنجان نمایان شود، معانی مختلفی دارد. به طور کلی خانه نمادی از شخصیت شماست. در ادامه این نوشته از سایت تاپترین به بررسی تفسیر کامل نشان خانه…
-
تفسیر و معنی غزل شماره 7 حافظ – صوفی بیا که آینه صافیست جام را
صوفی بیا که آینه صافیست جام راتا بنگری صفای می لعل فام را راز درون پرده ز رندان مست پرسکاین حال نیست زاهد عالی مقام را عنقا شکار کس نشود دام بازچینکان جا همیشه باد به دست است دام را…

