تفسیر و معنی غزل شماره 67 حافظ – یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که میخسبد و همخانه کیست
باده لعل لبش کز لب من دور مباد
راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
بازپرسید خدا را که به پروانه کیست
میدهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
که دل نازک او مایل افسانه کیست
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست
تفسیر و معنی غزل شماره 67 حافظ
دل در گرو کسی نهاده ای که هواخواهان بسیار دارد و این موضوع تو را دچار تردید نموده و نمی دانی که آیا او هم به کسی علاقمند هست یا نه؟ و این باعث شده که در ابراز علاقه خود نسبت به او دچار تردید شوی. توصیه می شود راز خود را با او در میان بگذاری که او تو را به دیگران ترجیح خواهد داد.
نتیجه تفال شما به دیوان حافظ
- شخصی مهربان، خوش برخورد، زیبا، دلربا، طناز، عشوه گر هستی که با یک نگاه دلها را تصاحب می کنی و همه را تسخیر نگاه مادی و معنوی خود می سازی اما هیچگاه دلت یک جا بلند نمیشود، بلکه پی در پی به فکر تبدیل و تغییر هستی، چرا ؟ چلچله مباش بلکه سیمرغ باش.
- تو به قول حضرت حافظ، خانه برانداز همه هستی و او نیز خانه برانداز تو شده. عجب حیرتی بالاخره پیروزی متعلق به شماست.
- بی پرده بگویم دل در گرو کسی یا چیزی نهاده ای و به آن فکر می کنی و تمام اندیشه و حواس شما را به خود جلب کرده است، درحالی که آینده ای بسیار درخشان در پیش رو داری. به زودی با شخصی ملاقات خواهی کرد که مسیر زندگی شما عوض می شود.
- برای این نیت باید صبر و شکیبایی پیشه کنی زیرا هنوز کاملا روشن و و اضح نمی باشد و خام است.
- هر کسی به او چیزی یاد می دهد و او فردی دمدمی مزاج است، بطوری که از خود اراده ای ندارد. پس شما باید کاملا از نیات او آگاه شوی، آنگاه دست به اقدام بزنی تا بعدا پشیمان نشوی.
- برای اجرای این نیت، اصل و اساس شما اراده، علاقه، وقت شناسی، سرعت عمل و تلاش بیشتر است.
- به زودی درهای خوشبختی از هر سو به روی شما باز می شود، بطوریکه دیگران نسبت به شما حسادت خواهند کرد. پس سعی کنید راز دل خود را کمتر به کسی بگویید، بلکه با نزدیکان خود مشورت کنید که همه قابل مشورت نمی باشند.
- مسافرت را توصیه نمی کنم. خرید خوب است ولی فروش صلاح نمی باشد. از سفر کرده ای خبری دریافت می کنید و ملاقات و دیداری با یکی از افراد مهم دست خواهد داد و به مقامی خواهید رسید.
- چرا پنهانی با او سخن می گویی ؟ اینکار را با جرات و جسارت انجام بده به شرط آنکه با مادر یا خواهر یا پدرت مشورت کنی.
- پدر یا همسرت جدیدا در معامله ای زیان دیده است، به همین جهت به فکر تغییر شغل یا مکان است. به او بگویید زمان مناسبی نیست. دست نگه دارد.
برای گرفتن دوباره فال حافظ کلیک کنید
توضیحات غزل شماره 67 حافظ
تفسیر بیت یکم: عجبا آن شمعی که دل ها را متشوق می کند . یعنی خاطرها را شوق می بخشد ، از خانۀ کیست ، یعنی فرزند کیست . جان ما را آتش زد . بپرسید که جانانۀ کیست و دلربای کیست . [ یارب = در اینجا یعنی عجبا ، در مقام تعجب استعمال شده و حالت ندا و منادا ندارد / دل افروز = روشن کننده دل / کاشانه = خانۀ زمستانی / بپرسید = سؤال کنید ]
تفسیر بیت دوم: آن شمع دلفروز که فعلاََ خانه برانداز دل و دین من است . عجبا با که همخواب و همبستر است و با که همخانه می باشد . حاصل اینکه ، مرا خراب و بیچاره کرد . آیا که را آباد و احیاء کند . [ حالیا = حالا / خانه برانداز = خانه خراب کن / هم آغوش = آغوش تاش / همخانه = خانه تاش ]
_ برخی به خواجه اعتراض کرده اند که به صرف گمان ، جانانش را با دیگران هم آغوش کردن مناسب نیست . و بعضی جواب داده اند که خواجه از روی رنجش چنین حرفی زده است . و عده ای دیگر این جواب را رد کرده اند به این دلیل که عاشق هر قدر هم از معشوق خود رنجش داشته باشد شایسته نیست این نوع نسبت ها را به وی دهد علی الخصوص صاحب دولتی چون خواجه . و باز عده ای دیگر گفته اند : لفظ «که» در اینجا عبارت از پدر و مادر جانان است یعنی در آغوش کدام پدر و مادر می خوابد چنانکه در بیت قبل فرزند کیست ، گفته .
تفسیر بیت سوم: بادۀ لب چون لعلِ آن جانان که خدا نکند از لبِ من دور باشد . راحِ روح کیست ؟ یعنی به جانِ که جان می بخشد . و با که پیمان بسته است که هم قدح شود . [ راح = در اینجا یعنی شراب ]
تفسیر بیت چهارم: محض خاطر خدا بپرسید که مصاحبت آن شمعِ سعادت پرتو به پروانۀ کیست و یا به سبب پروانۀ کیست . یعنی کاتب ازل این سعادت را به پیشانی که نوشته و برای که تقدیر کرده است . [ دولت صحبت = مصاحبت / خدا را = برای خاطر خدا / به پروانه کیست = پروانه در اینجا خط همایونی است که بنا به مقتضای مصلحتی ، پادشاهان به نامِ کسی صادر کنند و آن که این دست خطِ همایونی را به صاحبش در خارج می رساند . او را هم پروانه گویند . در بین سلاطین عجم این خود یک منصب است . ]
تفسیر بیت پنجم: به این شمعِ دلفروز هر کسی افسونی می دمد و با مکر و حیله سعی می نماید که تمایل او را به خود جلب نماید . اما معلوم نشد که دلِ نازک و ظریف او به افسانۀ که و به رقیۀ که مایل است . حاصل اینکه ، هر کسی برای اینکه او را به خود اختصاص دهد . قصه ها و افسانه ها می خواند اما معلوم نیست که به قصۀ که مایل است . [ افسون = حیله و مکر و آنچه زیر لب خوانده و فوت کنند / نازک = ظریف ، صفت است برای دل / افسانه = اسطوره ]
تفسیر بیت ششم: عجبا ، آن شمعِ دلفروزِ شاه وش و زهره جبین ، دُرِ یکتای که و گوهر یکدانۀ کیست . یعنی فرزند که و جگر گوشۀ کیست . [ شاه وش = مانند شاه / جبین = پیشانی / زهره جبین = پیشانی براق / دُر = مروارید / دُرِ یکتا = مروارید یکدانه در یک صدف که این مروارید عادتاََ درشت می شود ]
تفسیر بیت هفتم: به آن جانان گفتم : آه از دلِ دیوانۀ حافظ که در فراق تو چه می کشد . در حالیکه زیر لب می خندید گفت : دیوانۀ کیست . یعنی من او را دیوانه نکرده ام و از دیوانگی او خبر ندارم . مرادش این است که هر که دیوانه کرده به او شکایت کن .