- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 455 حافظ – عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی
عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسیای پسر جام میام ده که به پیری برسی چه شکرهاست در این شهر که قانع شدهاندشاهبازان طریقت به مقام مگسی دوش در خیل غلامان درش میرفتمگفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی با…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 453 حافظ – ای که دایم به خویش مغروری
ای که دایم به خویش مغروریگر تو را عشق نیست معذوری گرد دیوانگان عشق مگردکه به عقل عقیله مشهوری مستی عشق نیست در سر تورو که تو مست آب انگوری روی زرد است و آه دردآلودعاشقان را دوای رنجوری بگذر…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 451 حافظ – خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
خوش کرد یاوری فلکت روز داوریتا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دستگو بر تو باد تا غم افتادگان خوری در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرنداقرار بندگی کن و اظهار چاکری ساقی به…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 449 حافظ – ای که مهجوری عشاق روا میداری
ای که مهجوری عشاق روا میداریعاشقان را ز بر خویش جدا میداری تشنه بادیه را هم به زلالی دریاببه امیدی که در این ره به خدا میداری دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکنبه از این دار نگاهش که…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 447 حافظ – بیا با ما مورز این کینه داری
بیا با ما مورز این کینه داریکه حق صحبت دیرینه داری نصیحت گوش کن کاین در بسی بهاز آن گوهر که در گنجینه داری ولیکن کی نمایی رخ به رندانتو کز خورشید و مه آیینه داری بد رندان مگو ای…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 445 حافظ – تو را که هر چه مراد است در جهان داری
تو را که هر چه مراد است در جهان داریچه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری بخواه جان و دل از بنده و روان بستانکه حکم بر سر آزادگان روان داری میان نداری و دارم عجب که هر ساعتمیان مجمع…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 443 حافظ – چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری
چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاریخورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری ز کفر زلف تو هر حلقهای و آشوبیز سحر چشم تو هر گوشهای و بیماری مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خوابکه در…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 441 حافظ – چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودیکه حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوستگرم به هر سر مویی هزار جان بودی برات خوشدلی ما چه کم شدی یا ربگرش نشان امان…
- غزلیات حافظ
تفسیر و معنی غزل شماره 439 حافظ – دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدیکز عکس روی او شب هجران سر آمدی تعبیر رفت یار سفرکرده میرسدای کاج هر چه زودتر از در درآمدی ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال منکز در مدام با قدح و ساغر آمدی…